فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلان شهرتهران طی مکاتبه ای با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس سازمان صداو سیما با اشاره به شیوع بیماری کرونا خواستار توقف پروژه های سینمایی و تلویزیونی شد.
به گزارش ایسنا، دکتر علیرضا زالی فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلان شهرتهران با اشاره به این که عده ای از تهیه کنندگان در شرایط کنونی کشور در حال استمرار ساخت و تهیه فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی با حضور انبوه عوامل سازنده هستند، خواستار توقف این پروژه ها شد.
وی با بیان این که بعضا برخی از تولیدات سینمایی و تلویزیونی در محیط های نسبتا محدود و با تراکم و تردد جمعیت تهیه می شود خاطرنشان کرد: درچنین شرایطی رعایت ملاحضات بهداشتی بسیار مشکل است و این امر می تواند ضمن داشتن عوارض و خطرات برای این عزیزان، باعث گسترش شدید زنجیره انتقال ویروس کرونا به دیگران نیز گردد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی، فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلان شهرتهران تاکید کرد: لازم است ضمن اتخاذ تدابیر و سازوکارهای جبرانی برای جلوگیری از ضررو زیان این قشر فرهیخته، در اسرع وقت اقدامات لازم برای توقف پروژه های مذکور تا اطلاع ثانوی به عمل آید.
خبر ابتلای بازیگر نقش اصلی مجموعه فیلمهای سینمایی «هری پاتر» به کرونا تکذیب شد.
به گزارش نیویورک پست، یک حساب توییتری قلابی مدعی شد که دنیل رادکلیف، بازیگر نقش هری پاتر به کرونا مبتلا شده است. اما هواداران رادکلیف سی ساله، به این وب سایت اطمینان دادند که این خبر درست نیست.
دنیل رادکلیف به حدی سالم است که این هفته در تولید یک پادکست از جیمز اوبراین شرکت کرده بود.
خبر این حساب توییتری که به نظر میرسد به BBC وابسته باشد، بسیار مورد توجه واقع شد، اما خیلی زود تایید شد صفحه جعلی است.
این خبرهای جعلی در روزهایی که ویروس کرونا شیوع بیشتری پیدا کرده، بسیار مطرح میشود؛ تا دیروز در جهان بیش از ۱۱۸ هزار نفر به این ویروس مبتلا بودند.
به نقل از فیگارو، پیر لسکور رییس جشنواره فیلم کن درباره احتمال لغو این فستیوال با اطمینان به فیگارو گفت: می توانیم یک سال را بدون درآمد بگذرانیم. این گفته لسکور گمانه زنی ها برای لغو جشنواره را شدت بخشید.
پس از دستور دولت فرانسه در روز یکشنبه ۸ مارس مبنی بر ممنوعیت تجمع بیش از هزار نفر در این کشور بدلیل شیوع ویروس کرونا، گمانه زنی ها درباره لغو مهم ترین فستیوال سینمایی دنیا یعنی جشنواره کن بیش از پیش شدت گرفت.
حالا پس از آنکه بارها اعلام شد که این جشنواره به کار خود ادامه می دهد و هیچ چیز مانع برگزاری آن نمی شود، پیر لسکور رییس جشنواره فیلم کن در گفتگو با فیگارو گفته های دیگری را مطرح کرد.
لسکور دراین باره گفت: ما به طور منطقی به این امید داریم که اوج اپیدمی ویروس کرونا در اواخر ماه مارس به پایان برسد، خوشبین هستیم که در آوریل اوضاع کمی بهتر شود.
لسکور افزود: اما ما به این موضوع بی توجه نیستیم، اگر نشد جشنواره را لغو می کنیم.
لسکور تاکید می کند که جشنواره بین المللی فیلم کن از لغو شدن هراسی ندارد این جشنواره به دلیل صندوق ذخیره ای که ایجاد کرده می تواند یک سال بدون درآمد را بگذراند. او با این حال می گوید: ما همچنان برای برگزاری جشنواره خوشبین هستیم.
هفتاد و سومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم کن طبق برنامه قرار است از ۱۲ تا ۲۳ ماه می برگزار شود.
دنیای امروز شباهت زیادی با داستانهای آخرالزمانی دارد. اگر نمیتوانید اخبار و حواشی ویروس کرونا را تحمل کنید، شاید تماشای فیلمهای سینمایی که داستانی مشابه دارند، گزینه مناسبی باشد.
این روزها آتش ویروس کرونا دنیا را میسوزاند. ویروسی که نخستین بار در چین شیوع پیدا کرد و آهسته آهسته موفق شد بسیاری از کشورهای دنیا را درگیر خود کند. مسابقات ورزشی را به تعویق بیندازد و حتی تاریخ اکران فیلمهای سینمایی را تغییر دهد. در چنین شرایطی، بسیاری از دولتها از مردم خود میخواهند در خانهها بمانند و از حضور در مجامع عمومی پرهیز کنند. اتفاقی که ظاهر بسیاری از شهرهای دنیا را آخرالزمانی کرده است.
حالا که فضای آخرالزمانی درون فیلمهای سینمایی و کتابهای علمی تخیلی را درک میکنیم، شاید بهتر باشد با زاویه جدیدی به تماشای فیلمهایی بشینیم که ویروسهای کشنده را واکاوی میکنند. فراموش نکنید فیلمهایی که دنیاهای آخرالزمانیشان را با کمک ویروسهای کشنده توصیف میکنند، نه تنها با بیشتر عناوین مشابه تفاوت بزرگی دارند بلکه تماشاگران بیشتری را به خود جذب میکنند.
شاید تصور کنید پس از تماشای چند فیلم آخرالزمانی، داستان بقیه آنها برایتان قابل پیشبینی است. اگر واقعا چنین باوری دارید، بهتر است به فیلمهای این لیست نگاهی داشته باشید.
(شبانه میآید) It Comes at Night
نمره منتقدان: ۸۷ از ۱۰۰
یکی از فیلمهای حسمحور آخرالزمانی که عجلهای برای روایت داستانش ندارد. «شبانه میآید» یکی از آن عناوین نادری است که نه تنها منتقدان را در برابر تماشاگران قرار میدهد بلکه تماشاگران را هم به دو گروه کاملا متفاوت تقسیم میکند. گروه نخست، آنهایی هستند که تقریبا هیچ ارتباطی با فیلم برقرار نکردهاند و انتقاد شدیدی به خستهکنندهبودن آن دارند. اما گروه دوم از هواداران جدی فیلم هستند و آن را یکی از بهترین فیلمهای ترسناکِ آخرالزمانی چند سال اخیر میدانند.
جذابترین فیلمهایی که درباره ویروسهای مرگبار ساخته شدهاند
دو خانواده در شرایطی آخرالزمانی زندگی میکنند. دنیا به پایان خود نزدیک شده و هیچ چیز ثبات لازم را ندارد. آنها درون یک خانه پنهان شدهاند تا از این روزگار وحشتناک در امان باشند اما مشکل اصلی درون خانه است. به نظر نمیرسد راه فراری وجود داشته باشد.
(عوارض جانبی) Side Effects
نمره منتقدان: ۸۳ از ۱۰۰
در «عوارض جانبی» بیشتر از آن که با تاثیر ویروسها بر روی انسانها مواجه شویم، با این حقیقت روبرو هستیم که چگونه راههای درمانی که توسط انسانها ساخته میشد، زندگی آنها را دچار تغییرات جبرانناپذیر میکند. به عبارت دیگر، این فیلم تلاش میکند تا نشان دهد چگونه داروها به بیماریهای خطرناک تبدیل میشوند. بنابراین با فیلمی پیچیده اما هیجانانگیز روبرو هستیم.
جذابترین فیلمهایی که درباره ویروسهای مرگبار ساخته شدهاند
زنی به نام امیلی تیلور به توصیه روانپزشکی که او را درمان میکند، مصرف داروهای ویژهای را آغاز میکند. این داروها عوارض ناشناختهای دارند. اما وقتی عوارض این داروها به سراغ امیلی میآیند، دچار تغییرات گستردهای میشود. او متوجه میشود اختیارش را از دست داده است. این داروها مانند ویروس بدن او را به کنترل خودشان درآوردهاند. اما اوضاع زمانی وخیم میشود که یک شبی امیلی در خواب، انسانی را به قتل میرساند.
(تهاجم) The Invasion
نمره منتقدان: ۴۵ از ۱۰۰
معمولا ویروسهای ناشناخته که به شکلی ناگهانی زندگی انسان را ویران میکنند، بیشتر بر روی شرایط فیزیکی و سلامت جسمانی انسانها تاثیرگذار هستند. اما «تهاجم» روایت دیگری از این ویروسهای خطرناک دارد. این فیلم تلاش میکند تا نشان دهد شاید بشریت باید منتظر ویروسهای روانی هم باشد. آلودگیهایی که سیستم شناختی و روانی انسان را تحت تاثیر قرار میدهند. روایتی که به باور منتقدان، میتوانست بهتر باشد.
جذابترین فیلمهایی که درباره ویروسهای مرگبار ساخته شدهاند
فضاپیمایی بر روی زمین سقوط میکند و ویروس بسیار مرگباری را در سراسر آمریکا پخش میکند. تاکر کافمن، رییس مرکز کنترل بیماریها، از نخستین افرادی است که این ویروس بر آنها تاثیر میگذارد. پس از او، همسرش هم دچار این بیماری میشود. آنها احساس میکنند تاثیرات این بیماری به مشکلات روانی محدود میشود. پس از مراجعه به یک روانپزشک، این فرضیه رنگ و بوی واقعیت میگیرد. اما راه واقعی درمان این ویروس روانی چیست؟
(شیوع) Contagion
نمره منتقدان: ۸۶ از ۱۰۰
احتمالا از شباهتهای باورنکردنی ویروس سارس و ویروس کرونا اطلاع دارید. فیلم «شیوع» با الهام از حوادثی که پیرامون همهگیری ویروس سارس ایجاد شد، ساخته شده است. فیلمی که این روزها بخشهای بسیاری از آن را در شبکههای اجتماعی هم میبینیم. باتوجه به این که فیلم براساس شواهد موجود از بیماری سارس ساخته شده، شباهت آن با روشهای درمانی بیماری کرونا هم چندان عجیب نیست. اما نکتهی باعث جنجالیشدن فیلم است، انتقال ویروس از شرق آسیا به سایر نقاط جهان بود.
جذابترین فیلمهایی که درباره ویروسهای مرگبار ساخته شدهاند
زنی به نام بت ایموف پس از پایان سفری کاریاش از هنگ کنگ به شیکاگو بازمیگردد. او هنوز نمیداند که بیماری بسیار وحشتناکی را به سرزمینش منتقل کرده است. یک روز بعد، همسر جدید او متوجه میشود که بت اصلا شرایط مطلوبی ندارد. او تصمیم میگیرد بت را به بیمارستان منتقل کند. پس از آن که بت جان خودش را از دست میدهد، همسرش به خانه بازمیگردد و متوجه میشود پسر همسر تازه درگذشتهاش هم مرده است. او پی میبرد که ناقل ویروس بسیار مرگباری است.
(کوری) Blindness
نمره منتقدان: ۴۵ از ۱۰۰
بله کاملا درست حدس زدید. این فیلم براساس رمان مشهور ژوزه ساراماگو نوشته است. بنابراین رمان کوری منبع اصلی اقتباس این فیلم بوده و نامش را هم از آن قرض میگیرد. رمان ساراماگو از یک چهارراه آغاز میشود. جایی که راننده یک اتومبیل به شکلی کاملا ناگهانی نابینا میشود. او به چشمپزشک مراجعه میکند. اما پزشک هیچ نشانهای از کوری در او نمیبیند. پس از چند ساعت، بیشتر بیماران چشمپزشک هم نابینا میشوند. نوبت به پزشک هم میرسد.
جذابترین فیلمهایی که درباره ویروسهای مرگبار ساخته شدهاند
فیلم «کوری» برای تماشاگرانش جذاب و باورنکردنی بوده اما منتقدان چندان آن را دوست نداشتهاند. داستان فیلم هم شرایط کاملا مشابهی با کتاب دارد. ابتدا رانندهای بینایی خود را از دست میدهد و پس از آن نوبت به چشمپزشک و بیماران او است که نابینا شوند. در ادامه، شرایط از کنترل خارج میشود. در «کوری» میتوانید تبدیلشدن نابینایی به یک ویروس را تماشا کنید.
محمد رحمانیان که پیش از تعطیلی سالنهای تئاتر، نمایش «روزهای رادیو» را اجرا میکرد، گفت: کل تئاترها و فیلمهای ایران و جهان فدای تار موی یک هموطنم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر درباره خواسته گروههای اجرایی در وضعیت فعلی ادامه داد: هیچ خواستهای را نمیتوانم مطرح کنم. کل تئاترها و فیلمهای سینمایی فدای یک تار موی هموطنانم که این روزها سلامتی کامل و حال خوششان برایم از هر چیزی مهمتر است.
او که به تازگی تیزری را درباره کرونا با همراهی بازیگران نمایشش در فضای مجازی منتشر کرده است، افزود: مهم نیست اگر اجرای نمایش ما و هر نمایش دیگری حتی به مدت یک سال به تعویق بیفتد؛ آنچه اهمیت دارد، این است که مردم ما دچار حادثه و این بیماری نفرتانگیزی که روز و شب را بر ما حرام کرده، نشوند.
کارگردان نمایشهای «عشقه»، «فنز» و «آواز قو» تاکید کرد: در این وضعیت مسائل مالی کوچکترین اهمیتی برایم ندارد و هیچ خواستهای در این زمینه ندارم. تنها یک آرزو دارم؛ اینکه مردممان سالم باشند و حالشان خوب شود و با حال خوش به تئاتر بیایند.
او در ادامه بر ضرورت رعایت مسائل بهداشتی در سالنهای نمایشی تاکید کرد و گفت: برای حفظ سلامتی مردم، مهمترین موضوعی که باید به آن توجه کنیم، رعایت اصول بهداشتی است و امیدوارم این موضوع در فضاهای هنری هم رعایت شود.
محمد رحمانیان در پایان این گپ و گفت کوتاه برای کارکنان و دستاندرکاران خبرگزاریها نیز آرزوی سلامتی کرد و گفت: این روزها مهمترین مرجع ما برای دریافت اطلاعات درباره بیماری کرونا خبرگزاریها هستند و امیدوارم مدیران رسانهها حواسشان به سلامت نیروهای خود باشد.
محمد رحمانیان پیش از تعطیلی سالنهای نمایشی، نمایش«روزهای رادیو» را با بازی هومن برقنورد، افشین هاشمی، احسان کرمی، لیلی رشیدی، آرمین رحیمیان، فهیمه رحیمنیا، با هنرمندی بهنوش طباطبایی، با حضور مهتاب نصیرپور، رویا میرعلمی
و با صدای احترام برومند اجرا میکرد.
این اثر نمایشی که نویسنده آن خود رحمانیان است، با همراهی جمعی دیگر از بازیگران جوان، در تماشاخانه شهرزاد روی صحنه بود که همچون دیگر آثار نمایشی، اجرای آن بعد از شیوع ویروس کرونا و در پی تصمیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای مبازره با گسترش این ویروس تعطیل شد.
گروه اجرایی این نمایش به تازگی تیزری را درباره ویروس کرونا و تعطیلی نمایش خود در فضای مجازی منتشر کردهاند که ضمیمه این مطلب است.
جشنواره فرانسوی پانورامای سینمای مغرب و خاورمیانه بخشی را به مرور سینمای ایران اختصاص داده است.
جشنواره فرانسوی پانورامای سینمای مغرب و خاورمیانه در پانزدهمین دوره خود بخشی را به مرور سینمای ایران اختصاص داده است.
این جشنواره که تخصصش نمایش و شناساندن فیلمهای کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در پاریس و حومه شمال آن ساخته شهر سندنی است، در این دورهاش فیلمهای مستند، داستانی بلند و همچنین فیلمهای کوتاه ایرانی را در ماه مارس به نمایش میگذارد.
فیلمهای «درساژ» ساخته پویا بادکوبه، «اسرافیل» ساخته آیدا پناهنده، «سونیتا» ساخته رخساره قائممقامی، «هندی و هرمز» ساخته عباس امینی و «یلدا» ساخته مسعود بخشی از جمله فیلمهای بلند داستانی ایرانی این بخش هستند.
قصیده گلمکانی نیز انتخاب فیلمهای کوتاه کارگردانهای زن ایرانی را بر عهده داشته که فهرست آنها از این قرار است:
«بدل» ساخته روناک جعفری، مستند «تستری که در آن زندگی میکردم» ساخته روژین شفیعی، انیمیشن «لحظهها و ابدیت» ساخته یاسمن حسنی، «شخصی» ساخته سونیا حداد، «گذار» ساخته طنین ترابی و «آگهی فروش» ساخته قصیده گلمکانی.
از برنامههای جانبی دیگر این جشنواره که همراه با نمایش مستند «زنان بر اساس مردان» ساخته سعید نوری است، میزگردی با عنوان «چهرههای الهامبخش زنانه در سینما» با حضور قصیده گلمکانی و سینماگران و محققانی چون کلوتید لوپاله مراند، امنا مرابت و بامشاد پوروالی برگزار خواهد شد.
پانزدهمین دوره چشمانداز سینمای مغرب و خاورمیانه از سیزدهم اسفند تا دوم فروردین در پاریس و سندنی فرانسه برگزار میشود.
مالدیو اعلام کرد همسر جرج کلونی را بعنوان وکیل در پرونده جنایات علیه مسلمانان روهینگیایی برگزیده است.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، امل کلونی همسر جرج کلونی بازیگر سینمای هالیوود از سوی کشور کوچک و مسلمان مالدیو بعنوان مشاور حقوقی و وکیل در پرونده رسیدگی به جنایات میانمار علیه مسلمانان روهینگایی انتخاب شده است. این پرونده هماکنون در دادگاه بینالمللی دادگستری واقع در لاهه هلند در حال رسیدگی است.
کرک داگلاس بازیگر اسطوره ای فیلمهای «اسپارتاکوس» و «راه های افتخار» کل ثروتش را صرف امور خیریه کرد. به گزارش آریا، به نقل از ایندیپندنت، کرک داگلاس ستاره افسانه ای سینمای کلاسیک که اوایل ماه جاری میلادی در 103 سالگی درگذشت بنا به گزارش های رسیده تمام ثروتش را که تقریبا معادل 61 میلیون دلار (نزدیک به 900 میلیارد تومان) بود به امور خیریه اختصاص داده است. روز یکشنبه 23 فوریه وبسایت میرر گزارش داد بازیگر افسانه ای هالیوود 50 میلیون از دارایی هایش را به بنیاد داگلاس جایی که خودش و همسرش آن را در سال 1964 با هدف کمک به کسانی که نمی توانند به خودشان کمک کنند، اختصاص داده است. در وبسایت میرر آمده است: تمرکز اصلی این مرکز، بهبود آموزش و پرورش و سلامت است و مهم تر از همه توسعه فرصت های جدید برای کودکانی که آینده ما را در دستان خود نگه خواهند داشت. ذینفعان این 50 میلیون دلار دارایی، موسساتی چون دانشگاه سنت لارنس، تئاتر کرک داگلاس کولور سینی، بیمارستان اطفال لس آنجلس و کلیسای وستوود هستند. در این گزارش البته به 11 میلیون دلار باقی مانده اشاره ای نشده است و مشخص نیست به کدام موسسات اختصاص داده می شود. گفته می شود مایکل داگلاس فرزند این بازیگر که ثروتی نزدیک به 300 میلیون دلار دارد میراثی از سوی پدرش دریافت نخواهد کرد.
فرخ غفاری را باید از نخستین پیشگامان نقدنویسی و تاریخنگاری در سینمای ایران نامید که سابقه فیلمسازی و مدیریت فرهنگی در رادیو و تلویزیون را در سالهای پیش از انقلاب در کارنامه هنری و اجرایی خود دارد. غفاری از آغازگران سینمای متفاوت و نوین در ایران به شمار میرود که همچنان نام و آثارش، مهجور و فراموششده باقی ماندهاست.
فرخ غفاری، فرزند حسنعلی غفاری (معاونالدوله) از رجال سیاسی بنام دوره قاجاریه در هفتم اسفند ۱۳۰۰ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. ۱۱ ساله بود که همراه پدر که بتازگی وزیرمختار ایران در بلژیک شده بود، راهی آن کشور شد. دوره متوسطه را در بروکسل گذراند و سپس برای تحصیل در رشته حقوق و ادبیات وارد دانشگاه گرونوبل فرانسه شد.
تحصیلات فرخ غفاری در بلژیک و فرانسه مجموعا ۱۶ سال به طول انجامید. وی زمانی که ۲۷ سال داشت به ایران بازگشت و کانون ملی فیلم را در موزه ایران باستان بنیان گذاشت.
غفاری همچنین محقق تاریخ سینمای ایران، مدیرعامل فدراسیون بینالمللی آرشیوهای فیلم در پاریس، مؤسس و مدیر آرشیو فیلم ایران و فیلمخانه ملی ایران، معاون فرهنگی سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، قائم مقام مدیرعامل جشن هنر شیراز و مدیر نخستین جشنواره جهانی فیلم تهران بود.
فرخ غفاری به همراه ابراهیم گلستان و فریدون رهنما، سهم مهمی در بنای سینمای روشنفکری و غیر متعارف ایران در ابتدای دهه ۴۰ خورشیدی داشت. فردی که با ساختن فیلم های جنوب شهر و شب قوزی در کنار فیلم های خشت و آینه ابراهیم گلستان و سیاوش در تخت جمشید فریدون رهنما، خون تازه ای در کالبد بی جان و بی رمق سینمای ایران تزریق کرد و زمینه های رشد و تحول سینمای هنری و اندیشمندانه ایران را فراهم کرد.
فرخ غفاری و نقد فیلم
فرخ غفاری از نخستین منتقدان اندیشمند و جدی سینمای ایران بود. او در دورانی نوشتن نقد فیلم را در مطبوعات ایران شروع کرد که هنوز حرفه ای به نام نقد فیلم در ایران وجود نداشت و فردی به اهمیت نقد فیلم و جایگاه منتقد سینما، آگاه نبود.
نقدهای غفاری به طور عمده علیه ابتذال و سطحی گرایی سینمای ایران در آن دوره و تاکید بر اهمیت سینما به عنوان یک هنر بود. از طرفی دیگر غفاری در این دوره تلاش داشت که در نقدهای خود، ضعف ها و نارسایی های فیلم های فارسی را از نظر فنی و محتوایی توضیح داده و از این طریق به ارتقاء فرهنگ و دانش سینمایی در میان فیلمسازان ایرانی یاری رساند.
سینمای خوب از نظر غفاری، سینمایی بود که متکی به فرهنگ و اصالت های ملی ایرانی بوده و با نگاهی واقع گرایانه زندگی توده های مردم را تصویر کرده باشد. او خواهان سینمایی بود که ضمن در برداشتن ارزش های هنری، برای عامه مردم نیز جذابیت داشته باشد.
کتاب سینما و مردم جمع بندی نظرات غفاری درباره سینما و نقد فیلم در ایران است. سینما و مردم با اینکه امروز کتاب ساده و پیش پا افتادهای به نظر می رسد اما در زمان خود برای آشنایی علاقمندان سینما با مفاهیم نقد فیلم و درک سینما به عنوان یک پدیده هنری، کتاب مفیدی به شمار می رفت.
غفاری با نوشتن در مجله هایی چون ستاره سینما و فیلم و زندگی، هم آوا با منتقدان سخت گیری چون هوشنگ کاووسی، جبهه تازه ای را علیه فیلم فارسی ایجاد می کند. او از فقدان و ضرورت ایجاد سینمایی حرف می زند که خود، آن را سینمای ملی یا سینمای مردمی و بومی می نامد اما غفاری فقط به سینمای آوانگارد و تجربی نمی اندیشید اگرچه مخالف سطحی نگری ساده پسند و ابتذال فیلم های فارسی بود اما وجه تجاری و پرمخاطب این سینما را نیز درنظر می گرفت.
فرخ غفاری و فیلمسازی
غفاری برای عملی ساختن ایده آل هایش در سینما، دست به تولید چند فیلم سینمایی زد. در فیلم جنوب شهر به زبان و سلیقه عام نزدیک شد و در شب قوزی به دنبال بیانی شخصی تر و روایتی پیچیده تر رفت، اگرچه این پیچیدگی هرگز قابل مقایسه با پیچیدگی روایی فیلم هایی مثل خشت و آینه یا سیاوش در تخت جمشید نیست.
غفاری متاسفانه فیلم های زیادی نساخت و بعد از چند تجربه ناموفق از نظر تجاری که با برخورد سرد و منفی منتقدان سینمایی مواجه شد، از فیلمسازی کنار کشید و به مدیریت فرهنگی در دستگاه های دولتی مثل تلویزیون و سازمان جشن هنر پرداخت.
با این حال همین تجربه های معدود، نشان دهنده تسلط او بر ابزار سینما و تجربه گرایی جسورانه او در زمینه فیلمسازی و دلبستگی او به فرهنگ و جامعه ایرانی بود.
غفاری، فیلم جنوب شهر را در ۱۳۳۷ خورشیدی بر پایه فیلمنامه ای از جلال مقدم و با سرمایه شخصی اش ساخت که پس از سه شب نمایش در سینما متروپل تهران، به دلیل لحن انتقادی و صراحت واقع گرایانه اش به دستور مقامات وقت توقیف شد.
شب قوزی نیز فیلمی بود که با بیانی طنزآمیز و انتقادی، زندگی طبقه متوسط شهری و بورژوازی بی ریشه را در فضایی معماگونه زیر ذره بین قرار داده و ترس و خفقان حاکم بر جامعه دهه ۴۰ خورشیدی را در قالبی استعاری نشان می داد.
تصویری از فیلم شب قوزی
آخرین فیلم غفاری یعنی زنبورک نیز بیانگر عشق و علاقه عمیق غفاری به ادبیات کهن ایرانی و آگاهی او از ظرفیت های نمایشی و سینمایی نهفته در قصه های فولکلوریک ایرانی بود. روایتی جذاب از یک داستان پیکارسک(رمان پیکارسک نوعی رمان طنزآمیز است که پیدایش آن به سده شانزدهم در اسپانیا برمیگردد) که لحن و فضای آن فیلم افسانه های کانتربریپازولینی را به یاد می آورد.
فرخ غفاری و فیلمخانه ملی ایران
فرخ غفاری را در واقع باید بنیان گذار آرشیو فیلم در ایران و فیلمخانه ملی ایران دانست. غفاری در بازگشت خود از فرانسه به ایران، مهم ترین مشکل سینمای ایران را بی سوادی سینمایی دست اندرکاران تهیه فیلم و ناآشنایی شان با سینمای هنری جهان و شاهکارهای سینمایی تشخیص داد و بر پایه تجربیاتی که در سینماتک پاریس و زیر نظر هانری لانگلوا، فیلم شناس فرانسوی اندوخته بود به فکر تاسیس نخستین کلوپ سینمایی ایران افتاد و با این انگیزه کانون فیلم تهران را به وجود آورد و با این کار گامی اساسی در جهت ارتقا دانش سینمایی در ایران آن روزگار و معرفی سبک ها و اندیشه های نوی سینمایی به ایرانیان برداشت.
غفاری به توصیه هانری لانگلوا، هدف دیگری را نیز دنبال می کرد و آن جمع آوری نسخه های کمیاب سینمایی در ایران و ایجاد آرشیوی از گنجینه های سینمایی به سبک سینماتک فرانسه بود.
فرخ غفاری و تاریخ نگاری سینما
فرخ غفاری از ابتدای ورود به ایران، متوجه فقر تاریخ نگاری در سینمای ایران شد و نخستین فردی بود که به گردآوری اطلاعات، اسناد و مدارک مربوط به تاریخ سینمای ایران پرداخت.
مجموع این مدارک، منابع و نتیجه مطالعات و بررسی های تاریخی غفاری با کمک کمیسیون تحقیقات تاریخی در زمستان ۱۳۲۹ خورشیدی به صورت جزوه ای درآمده و فصل هایی از آن در اختیار یونسکو قرار گرفت.
جدا از این، او قصد انتشار این تحقیقات را به صورت کتاب داشت که عملی نشد و تنها فصل هایی از آن در شماره های مهر و آبان ۱۳۳۰ خورشیدی مجله عالم هنر(به سردبیری اسماعیل کوشان) و فصلی دیگر در شماره پنجم مجله فیلم و زندگی به سردبیری فریدون رهنما منتشر شد.
غفاری همواره از این موضوع در رنج بود که چرا تاریخ سینماهای جهان، فصلی درباره تاریخ سینمای ایران ندارند از این رو وی همچنین مسوولیت بخش تاریخ سینمای ایران در دانشنامه فارسی ایرانیکا را به عهده داشت و شماره ویژه سینمای ایران را برای مجله ایران شناسی که در آمریکا منتشر شد، سردبیری کرد.
کتاب روزگار فرخ، یکی از مطرحترین آثار درباره فرخ غفاری است.
فرخ غفاری و مدیریت فرهنگی
فرخ غفاری پس از ساختن چند فیلم داستانی، مستند و فعالیت های نقدنویسی، فیلمسازی و نوشتن نقد فیلم را رها کرد و به عنوان مدیر در دستگاه های فرهنگی رژیم پهلوی از جمله تلویزیون ملی ایران، مدرسه عالی تلویزیون و سینما و جشن هنر شیراز به فعالیت پرداخت.
دانش غفاری در زمینه سینما و تجربه های اداری اش در سینماتک فرانسه و مدیریت کانون فیلم تهران، پشتوانه محکمی در زمینه فرهنگ در ایران بود. او در همه حال با تمام توان خود از فیلمسازان مستقل با اندیشه های نوگرایانه و انتقادی حمایت می کرد و نقش موثری در شکل گیری و ارتقا فرهنگ سینمایی در ایران و ایجاد پل ارتباطی میان دنیای فرهنگی شرق و غرب داشت.
گفتاوردهای به یادماندنی از فرخ غفاری
به عقیده من سال ۱۳۴۸، سال تولد فیلم ایرانی است، من این استنباط روش را از نظر تاریخی دارم که هیچگاه از این دیدگاه جدا نبودهام. تصدی آرشیو فیلم ایران (کانون فیلم) و خاصه، کار و تجربهام این نظرگاه را به من بخشیده است. گفت وگو با مجله فرهنگ و زندگی، ۱۳۴۹
ما باید بدنبال تعریف یک داستان برویم. قبل از هرچیز باید داستان و سوژه وجود داشته باشد. ممکن است، بفرمایید همهچیز تعریف یک داستان است. بونوئل هم که در ابتدا فیلمهای سورئالیستی میساخت، بالاخره داستانی را بیان میکرد. گفت وگو با مجله فرهنگ و زندگی، ۱۳۴۹
یک فیلمساز خوب اگر با تهیهکنندهای روبرو شود که به او بگوید، این فیلم را بساز و اگر از نظر تجاری موفقیت پیدا نکرد، فیلم دیگری به تو نخواهم داد بنظر من این فیلمساز باید نظر تجاری تهیهکننده را برآورده سازد ولی ضمناً استقلال خود را در چهارچوب داستان حفظ کند. زیرا در غیر اینصورت یک سینماگر قابل اعتماد و شایسته، شانس کار کردن خود را از دست میدهد. البته اگر یک مؤسسه دولتی مثل تلویزیون ملی یا وزارت فرهنگ و هنر که قصد انتفاع ندارد، سرمایهای در اختیار فیلمساز بگذارد، دیگر چنین توصیهای به فیلمساز مورد ندارد. بهر حال بهتر آن است که تهیهکنندگان ایرانی را راضی کنیم، رفته رفته به خواست فیلمسازها نزدیک شوند. من این فریاد را – لفظ بهتری از فریاد سراغ ندارم – از ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۰ که از کار کنار کشیدم و بعد از آن هم به نفع کسانی که دست اندرکارند سر دادم که سرمایهداران بیایند و یک شانس در اختیار فیلمسازان از نوع دیگر ما بگذارند: شانسی با یک بودجه محدود… گفتو گو با مجله فرهنگ و زندگی، ۱۳۴۹
روی سخنم را متوجه روشنفکران تازه به کار رسیدهای برمیگردانم که میخواهند سینمای محض و مطلق بسازند: بیایید و نظری به ممالک دیگر بیاندازید. ببینید که دیگران از همین راه رفتهاند. تلاش کردهاند و به جایی رسیدهاند. همین بونوئل را دوباره مثال میزنم که از ۱۹۴۰ تا ۴۹ مجبور شد از راه سینما ارتزاق کند اما درلابلای ان، از خودش هم مایه گذاشت. البته حالا فیلمهای آن زمان خود را قبول ندارد. چه مانعی دارد. شما هم از همین راه شروع کنید و بعد بگویید به دلایلی معلوم، قسمت هایی از فیلم گذشته خود را قبول ندارید. جبههگیری متعصبانه فقط در برابر فیلم تجاری مبتذل مقبول است و گرنه سعی کنید اولین فرصتی که بدست میآورید و سرمایهداری در اختیارتان پولی میگذارد، استفاده کنید و طوری عمل کنید که سرمایه او هم به جیبش برگردد. گفت وگو با مجله فرهنگ و زندگی، ۱۳۴۹
فرخ غفاری و پایان زندگی
فرخ غفاری در ۲۶ آذر ۱۳۸۵ خورشیدی در ۸۵ سالگی در پاریس چشم از جهان فرو بست. او اینک در گورستان مون پارناس پاریس در کنار همکار سینماگرش هانری لانگلوا، آرمیده است.
بونگ جون هو کارگردانهایی را که در حال حاضر به کار آنها علاقه دارد، انتخاب کرد و نام یک ایرانی هم در میان آنها دیده میشود.
بونگ جون هو با تاریخ سازی که در نود و دومین دوره جوایز آکادمی اسکار انجام داد، اکنون جزو فیلمسازهای مطرح جهان محسوب میشود.
فیلم اجتماعی و هیجانی بونگ جون هو اولین جایزه اسکار کشور کره جنوبی را دریافت کرد و به اولین فیلم خارجی زبانی تبدیل شد که جایزه بهترین فیلم آکادمی اسکار در بخش بهترین فیلم را به خود اختصاص داده است. او به تازگی در مصاحبهای که انجام داده لیستی ۲۰ نفره از فیلمسازهایی که معتقد است صدا و شکل و شمایل سینما در دهه بعد را شکل میدهند، معرفی کرد که نام علی عباسی کارگردان ایرانی-سوئدی در ابتدای آن دیده میشود.عباسی ساکن کپنهاگ پایتخت کشور دانمارک است و سابقه دریافت یک جایزه از جشنواره کن و نامزدی اسکار را دارد.
البته بونگ جون هو میگوید با معرفی این ۲۰ فیلمساز قصد ندارد در مورد آینده سینما صحبت کند و میخواهد به فیلمهایی که این ۲۰ کارگردان تا کنون ساخته اند، اشاره کند.
در لیست بونگ جون هو کارگردانهای معاصری در ژانر وحشت مثل جردن پیل، جنیفر کنت، رابرت اگرز و آری آستر، کارگردانهای مستندی مثل کریستن جانسون و فیلم اولیهایی مثل آلما هارل و متی دیوپ حضور دارند. فیلمسازهای زن ۴۵ درصد از لیست بونگ جون هو را تشکیل میدهند.