۱۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

ماندگارترین دیالوگ های سینمای ایران / مرحوم علی حاتمی

کار جهان به اعتدال راست می‌شود

علی حاتمی حاتمی

«آیین چراغ خاموشی نیست» یکی از ماندگارترین دیالوگ‌های فیلم دلشدگان است که بر سنگ مزار او نیز حک‌شده است. به بهانه یادبود این مرد افسانه‌ای سینمای ایران، مروری داریم بر درخشان‌ترین دیالوگ‌های فیلم‌های او.

 

حسن‌کچل (۱۳۴۸)

شاعر و تاجر که باهم فرق نداره، تاجر ورشکسته شاعر میشه، شاعر پولدار میره تاجر میشه!

 

خواستگار (۱۳۵۲)

-وسواس الدوله :‌ خب ، دفعه‌ی قبل به کجا رسیدیم ؟
-خاوری : عرض کردم معلم خطم و شما فرمودید به‌به !

 

سوته‌دلان (۱۳۵۶)

مجید (بهروز وثوقی): خوش به سعادتتون که می‌رین روضه، جاتون وسط بهشته، ما که دنیامون شده آخرت یزید. کیه ما رو ببره روضه؟ آقا مجید تو رو چه به روضه، روضه خودتی، گریه کن نداری، وگرنه خودت مصیبتی، دلت کربلاس!

دکتر (جهانگیر فروهر): دلمون برات تنگ می‌شه، بهت عادت کرده بودیم. به اخم و تخمات، اولدرم بلدرمات، سگ صلحیات. ولی گور پدر دل ما! دل تو شاد!
نمایشگر ویدیو

-فروغ الزمان: اون سال زمستون، ده چهارده سال پیش همون روز که ناهار دمی باقالی داشتیم، رخت نظام برتون بود. می‌خواستین برین باغ شاه. دکمه‌ فرنجتون افتاده بود، گفتین …
-حبیب آقا ظروفچی: آقازاده خانم چشمش سو نداره ، می‌شه دکمه‌ فرنجمو بدوزین خانم خیاط؟ تو گفتی …
-فروغ الزمان: خانم خیاط اسم داره …

مجید ظروفچی: خدا! چقدر دشمن داری… دوستات هم که ماییم، یه مشت علیل عاجز عقل، که تو به حقشون دشمنی کردی!
دکتر: زن که طلاهاشو بده یعنی خیلی حرفه. دلمون واسه‌ت تنگ میشه… واسه غر زدنات… نق نقات… واسه سگ اخلاقیت… اما گور پدر دل ما… دلِ تو شاد!

مجید ظروفچی: داداش حبیب، من و تو از یه خمیریم، منتها تنورمون علی الحده است. تنور تو عقدی بود، تنور من صیغه ای تیغه ای! کله ی تو شد عینهو نون تافتون، گرد! کله ی من عین نون سنگک. هه هه.. حالا شکر که بربری نشدیم!

همه عمر دیر رسیدم!

مجیدظروفچی: میخ زنگ‌زده، ساعت زنگ زده… ساعت زنگ‌زده دیگه زنگ نمیزنه، چون زنگاشو زده!

حاتمی علی
 

سلطان صاحبقران (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۵۴)

مقدر است امروز لباس نو بپوشم، اگر می‌توانی درد و غم را هم از تن من بشوی.

امیرکبیر: مرگ حق است ولی به دست شما بسی مشکل، اما شوق از میان شما رفتن مرگ را آسان می‌کند.

امیرکبیر: مقدر است امروز لباس نو بپوشم. اگر می توانی، درد و غم را هم از تن من بشوی.

 

هزاردستان (۱۳۵۸)
رضا خوشنویس (جمشید مشایخی): ولایت زندان، ما را طلبید عاقبت این عشاق‌خانه. هنوز زنجیر در گوشت است، زنجیرک! موریانه گوشت! کی به استخوان می‌رسی آخر. زنجیرک! تسبیح عارفان، صدای پای من حالا شنیدنی ست، از این دست ساز، کوه کوچک!

شعبان قبوله، آسوده کسی که خر نداره، از کاه و جویش خبر نداره. خوب جفتتون دارید از دست هم خلاص می‌شید. آخم نگفت زبون بسته، بسلامتی خرت سقط شد، مصیبت آدمیزاد و نداره، روز جزا، حساب و کتاب پس نمی ده. آ بارک الله حالا شدی خر خودتو خرک خودت، توبره و سفره‌ت شد یکی. جونشو خودت می‌کنی، نونشم خودت می‌ خوری. حالا دیگه بسته به خواست خودته که تو طویله جاگیر شی یا زیر طاقی، دو خرجه نیستی با این خرج سنگین. دیگه دست خودته که خر باشی یا خرک چی.
در آواز حق حاجت به ساز نیست. تازه به قول عبدالقادر خودتان اکمل آلات الحان، حلوق انسانی‌ست. حلق، نایی‌ست که خدا ساخته. نفیرش از نای خوشتر، استاد گل‌بهار! یک خط از آن شعر ملک‌الشعرا!

رضا: آزردمت انگشتک؟ دوست داری آتش از اسلحه بچکانی یا مرکب از قلم نئین؟ خون می طلبی یا جوهر؟ انگشت کی در این میان باشه گران قدرتری، خوشنویس یا تفنگچی؟

ولایت زندان، ما را طلبید عاقبت این عشاق‌خانه. هنوز زنجیر در گوشت است، زنجیرک! موریانه گوشت! کی به استخوان می‌رسی آخر. زنجیرک! تسبیح عارفان، صدای پای من حالا شنیدنی‌ست، از این دست‌ساز، کوه کوچک!

ابراهیم و اسماعیل، هر دو در یک تن بودند، با من، پس گفتم، ابراهیم، اسماعیلت را قربان کن، که وقت، وقت قربان کردن است. قربانی کردم در این قربانگاه، و جوهر این دفتر، خون اسماعیل است، پسری که نداریم، دریغ که گوسفندی از غیب نرسید برای ذبح، قلم نی، از نیستان می‌رسید نی در کفم روان، نی خود، نفیر داشت، نفس از من بود، نه نغمه، من می‌دمیدم چون دم زدن دم به دم.

ای خیاط! اگر می‌توانی رختی به قامتم بدوز که آستین‌ها، دست‌ها رو نه دست به سینه کنه، نه دست به کمر، حالا که عاجزی پس دو نوع امتحان می‌کنیم، یکی به جهت شرفیابی، قربان خاک پای جواهر آسای مبارکت گردم، یکی هم جهت احضار آدم‌ها. آهای پدرسوخته‌ها کجائین

اکبر عبدی علی حاتمی
 

حاجی واشنگتن (۱۳۶۱)

فکر و ذکرمان شد کسب آبرو، چه آبرویی، مملکت‌رو تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید درست‌تره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه می‌آید، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد می‌کند، نفوس حق‌النفس می‌دهند، باران رحمت از دولتی سرقبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم. میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی …. ریخت مردم از آدمیزاد برگشته، سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده، چشم‌ها خمار از تراخم است، چهره‌ها تکیده از تریاک.

دیلماج من و خدا نباش، خدا به هر سری داناست …

از بخت ما یک جاسوس نیست این همه جانثاری را به عرض برساند!

حسین قلی خان: آهو نمی‌شوی به این جست و خیز گوسفند.آیین چراغ خاموشی نیست. قربانی خوف مرگ ندارد، مقدر است. بیهوده پروار شدی، کم تر چریده بودی بیشتر می‌ماندی. چه پاکیزه است کفنت، این پوستین سفید حنا بسته، قربانی! عید قربان مبارک. دلم سخت گرفته، دریغ از یک گوش مطمئن، به تو اعتماد می‌کنم هم صحبت. چون مجلس، مجلس قربانیست و پایان سخن وقت ذبح تو.چه شبیه است چشم‌های تو به چشم‌های دخترم، مهرالنساء.ذبح تو سخت است برای من. اما چه کنم وقتی در این دیار اجنبی یک قصاب مسلمان آداب دان نیست.
حاجی السلام ای رئیس الروسا، راس ریاست، نظری کن ز وفا سوی شه شرق، اعلیحضرت سلطان قدر قدرت خاقان، خسرو اسلام پناه، قبله عالم شاه پدر شاه، شهنشاه، برون شاه، درون شاه، قطب اقطاب صفا، مرشد کامل، شیخ واصل، صفتش حضرت ظل اللهی، ناصر دین خدا، روحی ارواح فدا، شاه آلمان شکن و روس برا باد ده، و لندن و پاریس بر انگشت مبارک به جولان، تخت بر تخت به ایوان، مطبق فزون گشته ز کیوان، شاه ما کرده میل شاهانه، که سفیری به آمریکا برود چون صبا، فرح افزا، که ببند به صفا عقد مودت، بگشاید زفا باب تجارت، رسم گردد سفر و سیر سیاحت، بده بستان عیان بین دو دولت، قرعه فال از قضا اوفتاد بر من کمترین، حسینقلی، فرخنده باد، فرخنده باد عهد مود میان ما، گسترده باد، گسترده باد کسب و تجارت میان ما، پارسال ریاستت چهل باشد، دشمن از روی تو خجل باشد، پطر و ناپلئون و خود بیسمارک، همه شرمنده اند بدین درگاه، اقبال قبله عالم و پلتیک مستر پرزیدنت همره شود بی حرف پیش اگر به هم، گیتی به زیر بیرق خویش در آورند ایران و آمریک، چشم حسود بترکد، چو سپندی که در افتد به تشت عرش، الحق رئیس بهشتی مستر پرزیدنت، کیلیولند شهریار، دست به دست هم می دهند دو شهنشاه به اذن الله، حق مبارک کند انشا الله، از خدا می کنم طلب، الی الابد، موضع دولتین نگه دار، والسلام، ای رئیس خوش دیدار، شد تمام، گل سخن گفتن وزیر مختار، والسلام.

 

کمال‌الملک (۱۳۶۳)

کار جهان به اعتدال راست می‌شود، همه‌چیزمان باید به همه‌چیزمان بیاید. اتابک بدش نیاید، ما که صدراعظم مثل بیسمارک نداریم که نقاش‌باشی آن طوری داشته باشیم. بیله دیگ بیله چغندر.

ناصرالدین شاه (عزت الله انتظامی): امیدوار نباش، مدرسه‌ هنر مزرعه‌ بلال نیست آقا، که هر سال محصول بهتری داشته باشد. در کواکب آسمان هم یکی می‌شود ستاره‌ی رخشان، الباقی سوسو می‌زنند.

-کامران میرزا: رحم کنید قبله‌ عالم … اگر میل جهان گشای شاه بابا به گرفتن تاج و تخت امپراتور روس تعلق یافته ، با اشارت ابرو به جان نثار بفرمایید تا غلام پیشکش کند. تیغی که به کمر امیر حربتان بسته‌اید شمشیر عباس میرزاست.
-ناصرالدین شاه: خاک بر سرت حاکم تهران! الحق این لطفی که به تو شد، توهینی بود به عباس میرزا.

استاد تویی. هنر، این فرشه. شاهکار این تابلوست. دریغ همه عمر یک نظر به زیر پا نینداختم. هنر این ذوق گسترده‌ست، شاهکار، کار توست یارمحمد، نه کار من!

مرحبا استاد نقاش، بارک‌الله، مرحبا، ذیجودی که آزادی را به این خوبی مصور کند، از بند تن‌رهاست، چه رسد به محبس. طوطیک، پرواز کن، مرخصی، برو. تا آن کوه گوشت و دنبه، اتابک نیامده، جانت را بردار خلاص کن!

شاهی به این شوره‌بختی، حقا نوبر روزگاره. پروگرام سفر را به قلم سیاه نوشته بود انگار، آن خطاط قضا. سفر انگلستان موقوف شد، به جهت درگذشت پسر صغیر ملکه انگلیس. دعوت را پس خواند آن عجوزه هزارداماد!

کار من تمام نشده، حال من، حال تشنه دیر به آب رسیده است، حال فقط شوق نوشیدن دارم. چشمه گوارا کجاست؟ حدیث دیگری است، فرصت بدید، تا این نادان بداند عسل به خانه می‌برد یا زهر بدتر از تریاک.

من آرزو طلب نمی‌کنم، آرزو می‌سازم!

دامن هنر در این ملک همیشه آلوده‌ست، از حافظ تا من!

تناسب تالار و تابلو صد – یک است. تمام تالار درون پرده عظیم‌تر، جلوه آیینه‌ها بیشتر، لاله‌ها روشن‌تر، پرده‌ها رنگین‌تر. فرش عظیمی بدین کوچکی بافتن، از کلاف رنگ و سرانگشت قلم، صنعت سحر می‌خواهد. نگارستانی است خلاصه سعدی در گلستان، باغ نظر ساخته، استاد در این پرده، قصر نظر. گرچه به خصلت شاهان، حسود به کار نوکران خویش نیستم، اما در عالم نقاشی بدمان نمی‌آمد خالق تالار آیینه ما بودیم

-عضدالملک: ان شاالله که سال آینده این باغبان پیر خدمتگزار ، توفیق تقدیم نهال بومندی دیگری داشته باشد .
-ناصرالدین شاه: امیدوار نباش ، مدرسه‌ی هنر مزرعه‌ی بلال نیست آقا ، که هر سال محصول بهتری داشته باشد . در کواکب آسمان هم یکی می‌شود ستاره‌ی درخشان، الباقی سوسو می‌زنند .

علی حاتمی
 

مادر (۱۳۶۸)
مادر (رقیه چهره آزاد) سر شام گریه نکنین، غذا رو به مردم زهر نکنین. سماور بزرگ و استکان نعلبکی هم به قدر کفایت داریم، راه نیفتین دوره در و همسایه پی ظرف و ظروف. آبرو داری کنین بچه‌ها، نه با اسراف. سفره از صفای میزبان خرم می‌شه نه از مرصع پلو. حرمت زنیت مادرتون رو حفظ کنین. محمد ابراهیم، [گوشت قیمه را] خیلی ریزش نکن مادر، انوقت می‌گن خورشتشون فقط لپه داره و پیاز داغ.مادر می مونه یه حلوا، هدیه صاحبان عزا به اهل قبور. این تنها شیرینی ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست. روغن خوبم تو خونه داریم، زعفرونم هست، اما چربی و شیرینی ملاک نیست، این حرمتیه که زنده ها به مرده هاشون می ذارن.

محمد ابراهیم (محمدعلی کشاورز): لغز بخونن طعنه رو پهنه می‌کنم می‌کوبم تو ملاجشون. دکی اینو.

مادر: میمونه یه حلوا، هدیه صاحبان عزا به اهل قبور. این تنها شیرینی ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست. روغن خوبم تو خونه داریم، زعفرونم هست، اما چربی و شیرینی ملاک نیست، این حرمتیه که زنده‌ها به مرده‌هاشون می‌ذارن. اجرشم نزول صلوات و حمد و قل هوالله ست. فقط دلواپس آردم. خاطر جمع نیستم. می‌ترسم مونده باشه.

محمد ابراهیم: آرد هش‌تر خان می‌خرم برات، فرد اعلا، حلوا می‌پزم،‌ تر حلوا.
محمدابراهیم(محمدعلی کشاورز): خورشید دم غروب، آفتاب صلات ظهر نمی‌شه، مهتابیش اضطراریه، دوساعته باتریش سه‌ست، بذارین حال کنه این دمای آخر، حال و وضع ترنجبین بانو عینهو وقت اضافیه بازیه فیناله، آجیل مشگل گشاشم پنالتیه، گیرم اینجور وجودا، موتورشون رولز رویسه، تخته گازم نرفتن سربالایی زندگی رو، دینامشون هم وصله به برق توکل، اینه که حکمتش پنالتیه، یه شوت سنگین گله، گلشم تاج گله!

جلال الدین: عشــق سپــر بــلاست. مادر نـگاه عاشق ها را داره امشــب … و امشب امیــد دیـدار یــار …

شب رو باید بی چراغ روشن کرد!

ماه منیر: … وقت رفتن نیست مــادر … ما تازه دور هم جمع شدیم …

 

دلشدگان (۱۳۷۱)

احمدشاه قاجار: کاش این دنیا هم مثل یک جعبه موسیقی بود، همه صدا‌ها آهنگ بود، همه حرف‌ها ترانه
آیین چراغ خاموشی نیست!

باهمه بلند بالایی؛ دستم به شاخسار آرزو نرسید!

وقتی هوای شهرت،مطلوب نیست، داشتن خانه ای که دلتنگ حصارش نشی نعمته و ما شاکر به این نعمتیم.

کاش این دنیا هم مثل یک جعبه موسیقی بود،همه صداها آهنگ بود، همه حرفها ترانه.

۲۷ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۰۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

علی نصیریان پس از ۴۰ سال امروز جلوی دوربین مهرجویی رفت

 

علی نصیریان پس از ۴۰ سال امروز جلوی دوربین مهرجویی رفت

علی نصیریان در دومین روز از فیلمبرداری «لامینور» پس از 40 سال جلوی دوربین داریوش مهرجویی رفت.

در حالی که فیلم سینمایی «لامینور» به کارگردانی داریوش مهرجویی دیروز دوشنبه ۲۴ شهریور ماه کلید خورد، علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر و تلویزیون جلوی دوربین فیلم جدید مهرجویی رفت.

با همکاری جدید نصیریان و مهرجویی این فاصله ۴۰ ساله از بین برداشته شد.

فیلم‌های «گاو»، «پستچی»، «آقای هالو»، «دایره مینا» و «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» فیلم هایی است که قبلا مهرجویی کارگردانی کرده و نصیریان بازیگر آن بوده است.

همچنین در خبری که امروز صبا منتشر کرد اعلام شد که پردیس احمدیه اولین بازیگری بود که در این فیلم جلوی دوربین رفت.

«لامینور» که بیست و ششمین فیلم بلند سینمایی داریوش مهرجویی است، همچنین سومین مدیریت فیلمبرداری بهرام بدخشانی در فیلمی از این فیلمساز خواهد بود.

«لامینور» به کارگردانی داریوش مهرجویی با طراحی گریم عبدالله اسکندری و مدیریت فیلمبرداری بهرام بدخشانی با نویسندگی مشترک وحیده محمدی‌فر و داریوش مهرجویی به تهیه‌کنندگی رضا درمیشیان ساخته می شود و قرار است در سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر رونمایی شود.

۲۶ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۵۱ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

بهترین سکانس های سینمایی در قرن بیست و یکم اعلام شد

سایت سینمایی Taste of Cinema بهترین بازی‌های قرن بیست و یکم را در سکانس‌های درخشان فیلم‌های مختلف معرفی کرده است که بازیگران ایرانی هم از آن سهم برده‌اند.
به گزارش مووی مگ به نقل از دیجیکالا ، هزاره سوم تا اینجا پر از سکانس‌های درخشان بوده است، اما این فهرست خودش را محدود به بازی بازیگران در سکانس‌های درخشان کرده است. بازی بازیگران در این سکانس که ممکن است اول، وسط یا آخر فیلم باشد مبحث مورد نظر ماست.
سکانسی که ممکن است بازیگر به تنهایی در آن حضور داشته باشد یا در مقابل کسی نقش‌آفرینی بکند. ممکن است کاراکتری را که نقش‌اش را بازی می‌کند برای اولین‌بار در این سکانس ببینیم. این‌ها سکانس‌های هستند که بازیگران بهترین بازی‌شان را در آن‌ها ارائه داده‌اند.

 


۱۳ژولیت بینوش (کپی برابر اصل)
کارگردان: عباس کیارستمی
سکانس: تحول
عباس کیارستمی همیشه فرم و روایت را در فیلم‌هایش به چالش کشیده است، اما در این فیلم ما یک انتقال ناگهانی داریم که فضا و اتمسفر بازی را برای کل پرده آخر فیلم تغییر می‌دهد.
ژولیت بینوش در فیلم نقش زن بی‌نامی را بازی می‌کند که به همراه ویلیام شیمل اطراف روستای توسکان می‌چرخد. مردی که در فیلم یک نویسنده است و در زندگی واقعی خواننده اپرا.
نزدیک به دو سوم فیلم این دو نفر غریبه‌هایی هستند که اخیرا با هم ملاقات کرده‌اند و بعد از ساعت‌ها حرف زدن درباره هنر شروع می‌کنند به این که شبیه یک زوج بازی کنند.
یک زن مسن تصور می‌کند که آن مرد همسر زن است و کاراکتر بینوش هم خیلی ساده با این موضوع کنار می‌آید. سکانس این سوال را برای تماشاگر ایجاد می‌کند که آیا نویسنده و زن بازی می‌کنند یا همه چیز واقعی است؟ ارتباط واقعی میان آن‌ها چیست؟
برای بقیه فیلم می‌بینیم که رابطه‌شان زمین‌گیر می‌شود (البته اگر تا این لحظه رابطه سرپایی بوده است)، اما این سکانس که خیلی طبیعی توسط شیمل و بینوش بازی می‌شود ما را وادار می‌کند که ادامه سفر این دو غریبه را خیلی راحت دنبال کنیم.

جاده مالهالند


۱۲نائومی واتس (جاده مالهالند)
کارگردان: دیوید لینچ
سکانس: آزمون بتی
دیوید لینچ مشهور است به این که از بازیگرانش بازی‌های دیوانه‌واری می‌گیرد. بازیگرانش در فیلم‌ها موفق می‌شوند در گستره وسیعی از اوج یک بازی ملودرام تا فیلم وحشت روانشناسانه را معمولا در یک فیلم تجربه کنند.
وقتی نوبت به نائومی واتس می‌رسد که نقش نفس‌گیر بتی را در «جاده مالهالند» بازی کند حتی برای ما به عنوان مخاطب هم تجربه دشواری است. بعد از تمرین آزمونش ما انتظار داریم همان‌طور که خودش می‌گوید حین انجام آن مثل بمب بترکاند.
در حالی که ما چیز خاصی در آن صحنه نمی‌بینیم، اما فضای عجیب و غریب آن را احساس می‌کنیم. درنهایت همه تشویق می‌کنند و بتی لبخندی از سر رضایت می‌زند. چیزی که این صحنه را برجسته می‌کند اجرای پرفراز و نشیب واتس است.
سکانسی که در این فیلم نئو-نوآر اسرارآمیز سورئالیستی جزو معدود سکانس‌هایی است که به شیوه واقع‌گرایانه ساخته شده است.


۱۱میشل ویلیامز و رایان گاسلینگ (ولنتاین غمگین)
کارگردان: درک سیانفرانس
سکانس: دین و سیندی در آشپزخانه
بعد از تماشای این که دین و سیندی در گذشته عاشق یکدیگر شده‌اند و تلاش می‌کنند که ازدواج‌شان را در زمان حال حفظ کنند، درباره این زوج به نتایجی می‌رسیم که قلب ما را می‌شکند.
رایان گاسلینگ و میشل ویلیامز در فیلم درک سیانفرانس به اوج کارنامه کاری‌شان دست پیدا می‌کنند. درست پیش از پایان فیلم سیندی را می‌بینیم که دیگر از تحمل این وضعیت پرفراز و نشیبی که میان او و دین وجود دارد خسته شده.
از طرف دیگر دین کاملا تسلیم اوست و در حالی که هر دو شروع به گریه می‌کنند شروع به مشت زدن به دیوار می‌کند.
بازی آن‌ها سرشار از تنش است و باعث می‌شود نفس‌مان را حبس کنیم برای این که نمی‌خواهیم حتی کوچکترین لحظه میان آن دو نفر را هم از دست بدهیم. هر دیالوگ و حرکتی که در این سکانس وجود دارد کامل و بی‌نقص است. انگار ما شاهد زندگی واقعی یک زوج هستیم که در آستانه جدایی از یکدیگر قرار دارند.

خاویر باردم (جایی برای پیرمرد‌ها نیست)


۱۰خاویر باردم (جایی برای پیرمرد‌ها نیست)
کارگردان: جوئل و اتان کوئن
سکانس: صدایش بزن
سکانسی که احتمالا چکیده کارنامه جوئل و اتان کوئن می‌تواند باشد. پر تنش، سیاه، طعنه‌آلود، اگزیستانسیالیستی و همه این‌ها به لطف بازی خاویر باردم است.
سکانسی که در یک بستر ساده برای پرداخت پول بنزین اتفاق می‌افتد. خاویر باردم با متصدی پمپ بزنین بازی مرگ و زندگی به راه می‌اندازد.
همه آن خوی شیطانی و البته فلسفه‌اش را که در انداختن سکه و شیر یا خط آمدنش هویدا می‌شود، اینجا به نمایش می‌گذارد. در مقابل آن حس گیجی متصدی پمپ بنزین باعث می‌شود که حس و حال این سکانس تا این اندازه خوب از کار دربیاید.
اگر هر بازیگر دیگری این سکانس را بازی می‌کرد احتمالا از دست می‌رفت. باردم همه ویژگی‌ها و خصوصیات کاراکتری را که نقش‌اش را بازی می‌کند در این سکانس نشان می‌دهد.
زبان بدن و ارتباط چشمی دو بازیگر در این سکانس باعث می‌شود که مخاطبان چشم از پرده برندارند در حالی که حتی دقیقا هدف سکانس را هم نمی‌دانند.

مدز میکلسون (شکار)


۹مدز میکلسون (شکار)
کارگردان: توماس وینتربرگ
سکانس: لوکاس با تئو رو در رو می‌شود
بعد از این که لوکاس با بازی مدز میکلسون برای جرمی که مرتکب نشده یا لااقل هیچ‌گاه برای آن توضیحی نداده از سوی جامعه طرد می‌شود و حتی مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد در مهمانی کریسمس بچه‌ها با تئو روبه‌رو می‌شود که دخترش کلارا هم در آنجا حاضر است.
همان دختربچه‌ای که به او تهمت زده. میکلسون در این فیلم تلاش می‌کند تا غرور و بی‌گناهی‌اش را به روشی آبرومندانه حفظ کند. روی یک نیمکت تنها و بی‌حرکت می‌نشیند. اما وقتی سکانس جلوتر می‌رود شروع به حرکت می‌کند و برای توضیح دادن به سمت تئو می‌رود.
این سکانس نشان می‌دهد که میکلسون چطور کنترل بدنش را کامل در دست دارد.
در حالی که تقریبا هیچ حرکتی ندارد و مثل یک جسد است یقه لارسون (بازیگر نقش تئو) را می‌گیرد. انگار که می‌خواهد او را هم شریک تجربه غرق‌شدنش کند. این یکی از سکانس‌های احساساتی و پرتنش فیلم است.

کریستف والتز (بی‌آبرو‌های لعنتی)


۸کریستف والتز (بی‌آبرو‌های لعنتی)
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
سکانس: روزی روزگاری در فرانسه اشغال شده توسط نازی‌ها
سکانسی با کلنل هانس لاندای باهوش، کاریزماتیک و شیطانی که نقش‌اش را کریستف والتز بازی می‌کند. این سکانس احتمالا یکی از بهترین افتتاحیه‌های تاریخ سینماست.
پریر لاپادیت ساکت در دستان کلنل اسیر شده است. در فیلم‌های تارانتینو معمولا بازی میان دو بازیگر از یک کمدی سیاه به تدریج تبدیل به تقابلی ترسناک می‌شود.
در حالی که این دو نفر به زبان انگلیسی و فرانسه با هم دیالوگ می‌گویند همه حرکات والتز در مقابل لاپادیت ترسیده که در سکوت به او خیره شده، بی‌نقص است.
از خلال حرکات میان دو بازیگر است که ما از همین جا با کاراکتر هانس لاندا آشنا می‌شویم. کاراکتری که در حقیقت بقیه فیلم برمبنای آن شکل می‌گیرد. تارانتینو در این سکانس با کمک والتز ما را برای فیلم جنگی‌اش که شبیه یک وسترن اسپاگتی است، آماده می‌کند.

شارلوت رمپلینگ (۴۵ سال)


۷شارلوت رمپلینگ (۴۵ سال)
کارگردان: اندرو هی
سکانس: کیت در مهمانی
شارلوت رمپلینگ و تام کورتنی در فیلم اندرو هی یک کارگاه بازیگری سطح بالا ارائه می‌دهند. فیلم درباره زوج میانسالی است که سالگرد ازدواج‌شان را در شرایطی جشن می‌گیرند که راز‌های گذشته برملا می‌شوند.
فیلم سکانس‌های فوق‌العاده زیاد دارد، اما سکانس‌های پایانی فیلم درخشان است. در حالی که کاراکتر کورتنی از مهمانی با دوستانش لذت می‌برد، رمپلینگ کاملا در نقطه مقابل اوست.
ما او را می‌بینیم که یک لبخند تصنعی روی لب دارد و در حالی که همسرش سخنرانی می‌کند غرق در افکار خودش است. در دستشویی تنها به چهره خودش در آینه خیره می‌شود و این سکانس به آن رقص آخر پیوند می‌خورد.
جایی که کیت (با بازی رمپلینگ) همه تلاش‌اش را می‌کند تا اشکش سرازیر نشود. رمپلینگ در این فیلم احساسات متضاد و پیچیده زیادی را به نمایش می‌گذارد. شما می‌توانید خشم، تردید و عدم قطعیت را در کاراکتر کیت با بازی رمپلینگ به سادگی ببینید.

میشل ویلیامز و رایان گاسلینگ


۶کیسی افلک (منچستر بای د. سی)
کارگردان: کنت لونرگان
سکانس: لی و رندی در خیابان به هم می‌خورند
بعد از این که اولین نشانه‌های خوش‌بینی را در فیلم با یک موسیقی متن فوق‌العاده می‌بینیم، لی (با بازی کیسی افلک) در شهر قدم می‌زند و به سمت همسر سابقش رندی (با بازی میشل ویلیامز) می‌رود.
در حالی که این مواجهه منحصربه‌فرد را در فیلم لونرگان می‌بینیم لحن فیلم تغییر می‌کند. لی و رندی به آرامی شروع به صحبت می‌کنند و ما شاهد یک سکانس غمگین از تلاش آن‌ها برای آشتی و مصالحه و آینده‌ای نامعلوم هستیم.
بعد از تراژدی که سال‌ها پیش میان‌شان رخ داده است این که دقیقا چه اتفاقی میان آن دو افتاده آشکار نمی‌شود. ما شاهد احساسات مهربانانه و واقعی از سمت افلک هستیم، اما سعی می‌کند که احساساتش را بیش از حد بروز ندهد.
این سکانسی تند و تلخ و بسیار احساساتی است. این اوج بازی کیسی افلک در کارنامه بازیگری‌اش است. سکانسی که به شدت انسانی است.

044ed w700 w70023333333


۵یوآکین فونیکس و فیلیپ سیمور هافمن (استاد)
کارگردان: پل توماس اندرسون
سکانس: لنکستر، فردی را آزمایش می‌کند
بعد از این که از ابتدای فیلم مدتی را با کاراکتر‌های فردی کوئل (با بازی یوآکین فونیکس) و لنکستر داد (با بازی فیلیپ سیمور هافمن) سپری کردیم، حالا شخصیت‌های متفاوت آن‌ها را می‌بینیم و جهان‌های جداگانه‌ای که در آن فعالیت می‌کنند.
درنتیجه وقتی به سکانسی می‌رسیم که درنهایت این دو نفر کاملا با هم تنها می‌مانند همه چیز شبیه صحنه یک نمایش است. دو بازیگری را داریم که بازی‌شان وابسته به یکدیگر شکل می‌گیرد و به هم پاسخ می‌دهند.
لنکستر می‌خواهد بیشتر درباره این بداند که چرا فردی تبدیل به چنین آدمی شده است. درنتیجه سکانس با یک سری سوالات سبک شکل می‌گیرد و بعد در حقیقت وجود دو مرد عمیق و عمیق‌تر می‌شود.
بازی هافمن در این فیلم بعد از مرگش بسیار ستایش می‌شود و فونیکس هم ثابت می‌کند که بازیگر برجسته هزاره سوم است.

اتان هاوک ژولی دلپی


۴ژولی دلپی و اتان هاوک (پیش از نیمه‌شب)
کارگردان: ریچارد لینکلیتر
سکانس: اتاق هتل
بعد از این که کاوش‌های ریچارد لینکلیتر در «پیش از طلوع» و بازگشت کاراکتر‌ها در «پیش از غروب» منجر به ایجاد ارتباط میان آن‌ها می‌شود، ما جسی با بازی اتان هاوک و سلین با بازی ژولی دلپی را می‌بینیم که درست مثل یک زوج واقعی با هم رفتار می‌کنند.
در «پیش از نیمه‌شب» اول ارتباط آن‌ها را با گروه‌های مختلف از آدم‌ها می‌بینیم تا این که سرانجام با هم تنها می‌شوند. در فیلمی که سکانس‌های طولانی زیادی دارد سکانس هتل بالاتر از همه‌شان قرار می‌گیرد.
دیالوگ میان هاوک و دلپی آنقدر طبیعی است که حس می‌کنید بداهه‌پردازی کرده‌اند. سکانسی که از گپ ساده به دعوا ختم می‌شود و در همین سکانس رابطه میان آن‌ها دائم از سردی به گرمی می‌گراید و برعکس.
لحن و حال و هوایشان درست مثل زندگی واقعی دائم در حال تغییر است. انگار یک زوج را در زندگی واقعی می‌بینیم که با هم بحث می‌کنند. به علاوه در این سکانس همه آن چیز‌هایی که در شهر‌های پاریس و وین و آتن آن‌ها را احاطه کرده بود مرور می‌شود.
احساسات زیادی در این سکانس در جریان است و می‌شود از آن به عنوان یکی از بهترین سکانس‌های مربوط به زوج‌ها در تاریخ سینما یاد کرد.

044ed w700 w700


۳لیلا حاتمی، پیمان معادی، شهاب حسینی، ساره بیات (جدایی نادر از سیمین)
کارگردان: اصغر فرهادی
سکانس: قسم خوردن به قرآن
اصغر فرهادی با این فیلم دراماتیک، هیجان‌انگیز و به شدت ایرانی جهان سینما را منفجر کرد. بعد از این که سکانس‌هایی از فروپاشیدگی خانواده و رابطه اجتماع با پیچیدگی‌های اخلاقی می‌بینیم به سکانس پایانی می‌رسیم.
جایی که سیمین (لیلا حاتمی)، نادر (پیمان معادی)، حجت (شهاب حسینی) و راضیه (ساره بیات) در یک قاب جمع می‌شوند. بعد از سقط جنین راضیه، نادر مقصر شناخته شده است.
نادر می‌گوید که اگر راضیه به قرآن قسم بخورد حاضر است بپذیرد که مقصر بوده. در این سکانس ما چهار کاراکتر را می‌بینیم که با هم در مورد آنچه رخ داده و اخلاقیات و موضوع مورد بحث اختلاف نظر دارند.
نیاز به حقیقت و این موقعیت خاکستری و ناامیدی کاراکتر‌ها به شیوه درخشانی توسط بازیگران به تصویر کشیده می‌شود؛ در حالی که فیلم تنش دراماتیکش را هم حفظ می‌کند.
به عنوان مخاطب هر کلمه و حرکت بازیگران را دنبال می‌کنیم، چون ممکن است در اتفاق بعدی موثر باشد. هر چهار بازیگر به دقت به یکدیگر گوش می‌دهند و پاسخگو هستند. در این سکانس که نقطه اوج فیلم فرهادی است هیچ نکته هدررفته‌ای وجود ندارد.
۲اسکار آیزاک (درون لوین دیویس)
کارگردان: جوئل و اتان کوئن
سکانس: مرگ ملکه جین
وقتی در یک فیلم آوازی خوانده می‌شود پشت آن احساس و دلیلی وجود دارد. در فیلم برادران کوئن هر اتفاقی که برای اسکار آیزاک می‌افتد در نهایت در آوازی که برای باد گروسمن می‌خواند، خلاصه می‌شود.
آیزاک برای او آهنگ «مرگ ملکه جین» را می‌خواند و به آخر آهنگ که نزدیک می‌شود دست از گیتار زدن می‌کشد و فقط آواز می‌خواند. بعد از این که گروسمن نظر می‌دهد و می‌گوید: «از این آهنگ پولی گیرت نمیاد» می‌توانید همه احساسات را در صورت آیزاک ببینید.

044ed w700 w7002333333333


۱دنیل دی لوییس (خون به پا خواهد شد)
کارگردان: پل توماس اندرسن
سکانس: من ازت میلک‌شیک درست می‌کنم و می‌خورم
در فیلم حماسی پل توماس اندرسون ما دنیل دی‌لوییس را می‌بینیم که در خانه‌اش آشفته و دیوانه با پل دانو آخرین مواجهه‌اش را انجام می‌دهد.
پیچ و تاب‌ها و روایت‌های کاراکتر‌های اندرسون است که این سکانس را می‌سازد. دی‌لوییس به دانو خیره می‌شود و همان‌طور که نشسته می‌گوید: «من ازت میلک‌شیک درست می‌کنم و می‌خورم» و با این دیالوگ و نگاهش فیلم را به اوج خودش می‌رساند.
فرقی نمی‌کند اولین‌باری باشد که فیلم را می‌بینید یا بار دهم، نمی‌توانید قدرتی را که در دستان دی‌لوییس وجود دارد انکار کنید.
دیدن دی‌لوییس که فریاد می‌کشد و کاسه را پرتاب می‌کند و دانو را تا سر حد مرگ می‌زند، باعث می‌شود مطمئن شویم که شاهد بهترین بازی قرن هستیم.

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
۲۵ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۴۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

100 فیلم برتر قرن 21 به انتخاب گاردین اعلام شد

636491562468044790244356

نشریه گاردین در فهرست ۱۰۰ فیلم برتر سینمای جهان که از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون ساخته شده است، نام دو فیلم ایرانی از ساخته‌های عباس کیارستمی و اصغر فرهادی را جای داده است.

به گزارش مووی مگ به نقل از ایسنا، در این فهرست فیلم «جدایی» ساخته اصغر فرهادی که موفق به کسب جوایز متعددی از جمله اسکار بهترین فیلم خارجی ۲۰۱۲ شده است، در جایگاه سی‌ وششم قرار گرفته است و فیلم «ده» به کارگردانی عباس کیارستمی کارگردان درگذشته سینمای ایران نیز رتبه هفتاد وششم را به خود اختصاص داده است.

جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان، جایزه خرس طلایی بهترین فیلم از جشنواره فیلم برلین، جایزه ایندیپندنت اسپیریت بهترین فیلم خارجی زبان و جایزه سزار بهترین فیلم خارجی زبان از جمله جوایز مهم فیلم «جدایی» پنجمین ساخته بلند اصغر فرهادی و یکی از موفق‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران در عرصه بین‌الملی هستند.

فیلم تحسین شده «ده» نیز روایتگر زن است که درون خودرویی نشسته‌و در ده سکانس با پنج شخص گفتگوهایی انجام می‌دهد و نمایی از زندگی زن امروزی در ایران را نشان می‌دهد.

اما رتبه نخست فهرست ۱۰۰ فیلم برتر قرن ۲۱ میلادی را فیلم «خون به پا خواهد شد» محصول سال ۲۰۰۷ به کارگردانی «پل توماس اندرسون» و با بازی درخشان «دنیل دی‌لوئیس» به خود اختصاص داده است که بر اساس رمانی با عنوان «نفت!» نوشته «آپتون سینکلر» ساخته شده است.

این فیلم در هشتادمین دوره جوایز سینمایی اسکار در ۸ شاخه نامزد کسب جایزه بود و در نهایت نیز دو جایزه بهترین بازیگر مرد (دنیل دی لوئیس) و بهترین فیلمبرداری را به خانه برد.

در این نظر سنجی و در رتبه‌های دوم تا دهم نیز به ترتیب فیلم‌های «دوازده سال بردگی» (۲۰۱۳) به کارگردانی «استیو مک‌کوئین»، «پسرانگی» (۲۰۱۴) به کارگردانی «ریچارد لینکلیتر»، «زیر پوست» (۲۰۱۳) اولین ساخته بلند سینمایی «جانتان گلیزر»، «در حال و هوای عشق» (۲۰۰۰) به کارگردانی «وونگ کاروای»، «پنهان» (۲۰۰۵) از «میشائیل هانکه»، «بخش‌گویی، نیویورک» (۲۰۰۸) به کارگردانی «چارلی کافمن»، فیلم برنده اسکار «مهتاب» (۲۰۰۶) ساخته «بری جنکینز»، «زاما» (۲۰۰۷) ساخته کارگردان آرژانتینی «لوکرشیا مارتل» و «تیم آمریکا: پلیس جهانی (۲۰۰۴) از «تری پارکر» اشاره کرد.

از دیگر مهم‌ترین فیلم‌های حاضر در این فهرست می‌توان به این اسامی اشاره کرد:

«جاده مالهالند» به کارگردانی «دیوید لینچ» (رتبه یازده)،‌ «دزدان فروشگاه» ساخته «هیروکازو کورئیدا» (پانزدهم)، مستند «عمل کشتن» ساخته «جاشوا اوپنهیمر» (شانزدهم)، «روما» ساخته «الخاندرو گونزالز ایناریتو» (بیستم)، «ربان سفید» ساخته «میشائیل هانکه» (بیست و یکم)، انیمه «شهر اشباح» از «هایائو میازاکی» (بیست و دوم)،‌ «درخت زندگی» به کارگردانی «ترنس مالیک» (بیست و هشتم)، «جاذبه» از «آلفونسو کوارون» (سی ودوم)، «داگویل» به کارگردانی «لارس فن تریه» (سی و هفتم)، «روزی روزگاری در آناتولی» به کارگردانی «نوری بیلگه جیلان» (سی و هشتم)، فیلم برنده نخل طلای «۴ ماه، سه هفته و دو روز» ساخته «کریستین مونجیو» (چهل و دوم)، «گرگ وال‌استریت» از «مارتین اسکورسیزی» (چهل و سوم)، «پیش از غروب» دیگر ساخته «ریچارد لینکلیتر» (پنجاهم)، «ببر خیزان اژدهای پنهان» از «آنگ لی» (پنجاه و یکم)، «عشق سگی» ساخته «الخاندرو گونزالز ایناریتو» (پنجاه و دوم)، مستند «آتش در دریا» از «جیانفرانکو روسی» (پنجاه و سوم»،‌ «بلندی های بادگیر» اثر «آندرا آرنولد» (پنجاه و هشتم)، «کوهستان بروکبک» از «آنگ لی» (شصت و ششم)، فیلم لبنانی «کفرناحوم» ساخته «نادین لبکی» (هفتاد و یکم)، «پیامبر» ساخته کارگردان فرانسوی «ژاک اودیار» (هفتاد و چهارم)، «گمشده در ترجمه» اثر «سوفیا کاپولا» (هفتاد و هفتم)،‌ انیمیشن «پرسپولیس» از مرجان ستراپی» (هفتاد و نهم)،‌«مرثیه‌ای برای یک رویا» از «دارن آرنوفسکی» (هشتادم)، «جایی برای پیرمردها نیست» ساخته برادران کوئن، «بادی که در علفزار پیچید» از «کن لوچ» (۲۰۰۶)، «هرت لاکر» ساخته «کاترین بیگلو» (نود و دوم)، «گلادیاتور» از «ریدلی اسکات» (نود و چهارم)، مستند «فارنهایت ۹/۱۱» به کارگردانی «مایکل مور» و «روزی روزگاری در هالیوود» جدیدترین ساخته «کوئنتین تارانتینو» (رتبه صدم)

۲۵ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۳۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

اظهار تاسف کاپولا از علاقمندی صدام حسین، قذافی و بوریس جانسون به فیلم‌هایش

فرانسیس فورد کاپولا از اینکه بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس طرفدار فیلم‌های وی است، ابراز تاسف کرد.

 به گزارش ایلنا، بوریس جانسون (نخست وزیر انگلیس) به نشریه دیلی میل گفت که محبوب‌ترین صحنه او در سینما «قتل‌های انتقام‌جویانه در آخر فیلم» شاهکار کلاسیک کاپولا در سال ۱۹۷۲ است که مارلون براندو، ال پاچینو، و دایان کیتون در آن بازی می‌کنند.

فرانسیس فورد کاپولا نیز در پاسخ به اظهارات جانسون گفت: از اینکه «بی‌رحم‌ترین شخصیت‌های تاریخ مدرن ازجمله صدام حسین و معمر قذافی و دیگران» از علاقه‌مندان فیلم وی هستند، احساس شرم می‌کند.

 وی ادامه داد: احساس بدی دارم وقتی می‌بینم کسی می‌خواهد با الهام از یک فیلم گانگستری، کاری را در دنیای واقعی انجام دهد، یا کسی که این فیلم را دوست دارد، قرار است بریتانیای  را به ویرانی بکشاند. من از اینکه اکنون این کشور حتی ایده احمقانه خروج از اتحادیه اروپا را در نظر دارد، وحشت دارم.

۲۵ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۰۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

نمایندگان ۳۴ کشور برای اسکار ۲۰۲۰ شناخته شدند

اسکار2018

تاکنون ۳۴ کشور نمایندگان خود را برای شرکت در بخش بهترین فیلم بین‌المللی به اسکار ۲۰۲۰ معرفی کرده‌اند.

 به نقل از آی‌ام‌دی‌بی، با معرفی نمایندگان کشورهای اتریش، مصر، اسپانیا، نپال، فنلاند، اروگوئه، برزیل، کرواسی، کوبا، دومینیکن، هلند، نروژ و مراکش در یک هفته اخیر، نمایندگان ۳۴ کشور تاکنون برای حضور در رقابت فیلم بین‌المللی اسکار تعیین شده‌اند.

۱۵ فیلمی که به تازگی برای حضور در رقابت فیلم بین‌المللی اسکار معرفی شده‌اند عبارتند از:

اتریش: «جوی» ساخته سودابه مرتضایی

این درام ۹۹ دقیقه‌ای درباره زن جوانی از نیجریه است که وارد چرخه کارگر جنسی شده و با دختر نوجوانی روبرو می‌شود که نمی‌خواهد چنین سرنوشتی را بپذیرد.

این چهل و سومین باری است که اتریش در اسکار شرکت می‌کند و اولین فیلم مرتضایی است که به این رقابت راه می‌یابد.

مصر:  «رزهای سمی» ساخته فوزی صالح

این درام ۷۰ دقیقه‌ای در محدوده محله فقیرنشین قاهره می‌گذرد و زندگی هرروزه مردم را که با ریتمی خشن در چرخش است، روایت می‌کند.

محمد براکا و صفا التوخی بازیگران فیلم هستند.

این سی‌و چهارمین حضور مصر در رقابت اسکار و اولین باری است که فیلمی از این کارگردان به این منظور معرفی می‌شود.

اروگوئه:  «صراف» ساخته فدریکو ویروج

این کمدی درام ۹۷ دقیقه‌ای در دهه ۵۰ تا ۷۰ می‌گذرد و شخصیتی به نام هومبرتو را تصویر می‌کند که باید تصمیم مرگ و زندگی بگیرد و با امضای یک قرارداد خطرناک وارد بزرگ‌ترین عملیات پولشویی شود.

این نوزدهمین حضور اروگوئه در رقابت اسکار و دومین باری است که فیلمی از این کارگردان به اسکار می‌رود.

فنلاند:  «قلب جوان احمق» به کارگردانی سلما ویهونن

این درام ۱۰۲ دقیقه‌ای نمایشی مبهم، گرم و خشن درباره نوجوانانی است که در حومه شهر زندگی می‌کنند و باید با مشکلات ناخواسته‌ای در این مسیر روبرو شوند.

این سی و سومین فیلم فنلاند و اولین فیلم از این کارگردان برای رقابت اسکار است.

برزیل:  «زندگی نامرئی ایوریدیسی گوسمائو» به کارگردانی کریم اینوز

داستان این درام ۱۳۹ دقیقه‌ای درباره ۲ خواهری است که در ریودوژانیرو متولد شده‌اند و هر یک به طریقی راه زندگی خود را در پیش می‌گیرد و در عین حال باور دارد که دیگری از رویاهایش دور شده است.

این فیلم که هشتمین فیلم اینوز است، امسال جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه جشنواره کن را دریافت کرد. فرناندا مونته‌نگرو و کارول دوراته بازیگران اصلی فیلم هستند.

برزیل تاکنون ۴۷ بار وارد رقابت فیلم خارجی زبان اسکار شده و این اولین نامزدی کریم اینوز در این بخش است.

کرواسی:  «مالی» ساخته آنتونیو نوئیک

این درام جنایی ۸۹ دقیقه‌ای درباره فروشنده مواد مخدری است که پس از گذراندن ۴ سال در زندان، حاضر است هر کاری کند تا سرپرستی پسرش را در اختیار داشته باشد.

آنتونیو نیوک و سیوکو آنوسیک بازیگران این فیلم هستند.

کرواسی تاکنون ۲۹ بار برای شرکت در بخش فیلم خارجی زبان اسکار نماینده معرفی کرده است و این دومین باری است که فیلمی از این کارگردان به این منظور معرفی می‌شود.

کوبا:  «یک مترجم» نخستین تجربه کارگردانی سباستین و رودریگو باریوسو

این درام ۱۰۷ دقیقه‌ای درباره یک پروفسور ادبیات روسی در دانشگاه هاوانا است که به منظور مترجمی برای کودکانی که برای درمان عوارض فاجعه اتمی چرنوبیل به هاوانا فرستاده شده‌اند، از زندگی گذشته‌اش فاصله می‌گیرد.

رودریگو سانتورو و ماریسل آلوارز بازیگران این فیلم هستند.

«یک مترجم» بیست و یکمین نماینده کوبا در اسکار و اولین فیلمی است که از این ۲ برادر کارگردان به اسکار معرفی شده‌است.

جمهوری دومینیکن:  «آپاراتچی» به کارگردانی خوزه ماریا گابرال

این تریلر درام ۹۴ دقیقه‌ای درباره مردی تنهاست که به تعمیر آپارات‌های قدیمی نمایش فیلم می‌پردازد.

این دوازدهمین حضور دومینیکن در بخش فیلم خارجی زبان است و پیش از این ۲ فیلم دیگر گابرال از سوی دومینیکن به این رقابت معرفی شده بود.

مجارستان:  «آنها که باقی ماندند» به کارگردانی بارناباس توث

این درام ۸۳ دقیقه‌ای داستانی شاعرانه از رابطه ۲ بازمانده هولوکاست و زندگی آنها بین سال‌های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۳ از زاویه دید یک دختر جوان پس از جنگ جهانی دوم در مجارستان را روایت می‌کند.

این پنجاه و پنجمین حضور مجارستان برای اسکار و اولین فیلم است که از این کارگردان معرفی می‌شود.

نپال:  «بلبل» ساخته بی نود پادل

این درام ۹۵ دقیقه‌ای درباره مادر جوانی است که منتظر است تا همسرش که سال‌ها او را ترک کرده، برگردد.

امسال نپال برای یازدهمین بار نماینده‌ای برای اسکار معرفی می‌کند و این اولین باری است که فیلمی از این کارگردان به رقابت اسکار معرفی می‌شود.

هلند:  «غریزه» ساخته هالینا راین

این درام ۱۰۸ دقیقه‌ای، تریلری روانشناسانه درباره متخصصی است که با تخصص و تجربه باید به معالجه یک مجرم جنسی در مؤسسه‌ای که برای معالجه این مجرمان در نظر گرفته شده بپردازد.

کریس فن‌هوتن و مروان کنزاری بازیگران این فیلم هستند که با نخستین نمایش جهانی‌اش در جشنواره لوکارنو برنده جایزه شد.

این پنجاه و سومین فیلم هلند و اولین فیلم این کارگردان برای رقابت اسکار است.

نروژ:  «اسب‌های ربوده‌شده» به کارگردانی هانس پیتر مولاند

این درام معمایی ۱۲۳ دقیقه‌ای که زمستان پیش در جشنواره برلین به نمایش درآمد و جایزه خرس نقره‌ای دستاورد شگفت هنری را برد، مردی تنها را تصویر می‌کند که در جنگل‌های نروژ زندگی می‌کند و در خیال خود به گذشته‌اش بازمی‌گردد.

استلن اسکارسگارد و توبیاس سانتلمن بازیگران این فیلم هستند.

این چهل و یکمین حضور نروژ در رقابت اسکار و اولین باری است که فیلمی از این کارگردان به این منظور انتخاب می‌شود.

اسپانیا:  «درد و افتخار» ساخته پدرو آلمادوار

این درام ۱۱۳ دقیقه‌ای فیلمی از زندگی خود کارگردان است که به بازتاب انتخاب‌هایش در زندگی می‌پردازد.

آنتونیو باندراس و پنه‌لوپه کروز بازیگران این فیلم هستند.

این شصت و دومین حضور اسپانیا در رقابت اسکار و هفتمین باری است که پدرو آلمادوار وارد این رقابت می‌شود.

مراکش:  «آدم» به کارگردانی مریم توزانی

این درام ۹۸ دقیقه‌ای اولین فیلم بلند داستانی توزانی و درباره یک مادر مجرد باردار و مستاصل است که به یک خانواده پناه می‌برد. آبلا زنی که او را پناه می‌دهد نمی‌تواند تصور کند که زندگی‌اش برای همیشه تغییر می‌کند.

نسرین الراضی و لوبنا ازابال بازیگران فیلم هستند.

این پانزدهمین حضور مراکش در اسکار است که تاکنون هیچگاه نامزدی این بخش را به دست نیاورده است. برای اولین بار فیلمی از این کارگردان راهی اسکار شده است.

تونس، مقدونیه شمالی، کلمبیا، ژاپن، رومانی، ترکیه، الجزایر، بلژیک، کامبوج، اکوادور، استونی، گرجستان، آلمان، فلسطین، پاناما، کره جنوبی، سوئیس، اوکراین و ایران دیگر کشورهایی هستند که پیش از این نمایندگان خود در نود و دومین دوره جوایز اسکار در بخش فیلم بلند بین‌المللی را به آکادمی معرفی کرده بودند.

آخرین مهلت معرفی فیلم‌های بلند بین‌المللی به آکادمی اول اکتبر ۲۰۱۹ (۹ مهر) است. برای انتخاب بهترین فیلم ابتدا ۱۰ فیلم در قالب فهرست کوتاه معرفی می‌شوند و از میان آنها ۵ فیلم به عنوان نامزد نهایی ۱۳ ژانویه ۲۰۲۰ (۲۳ دی) معرفی خواهند شد.

نود و دومین دوره جوایز اسکار یکشنبه ۹ فوریه ۲۰۲۰ (بامداد دوشنبه ۲۱ بهمن) در دالبی تیه‌تر هالیوود برگزار می‌شود.

۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۱۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

برگزیدگان جشنواره فیلم ونیز ۲۰۱۹ معرفی شدند

 

دست خالی «متری شیش و نیم» سعید روستایی/ شیر طلایی به «جوکر» رسید

شیر طلایی ونیز

 هفتاد و ششمین جشنواره فیلم ونیز به عنوان قدیمی‌ترین جشنواره سینمایی جهان، برگزیدگان خود را شناخت.

 جشنواره فیلم ونیز به عنوان قدیمی‌ترین جشنواره‌ سینمایی در چند سال اخیر نقش بسیار مهمی در فصل جوایز سینمایی داشته و از میان پنج فیلم برنده اسکار بهترین فیلم، سه فیلم در جشنواره ونیز اولین نمایش جهانی خود را تجربه کردند.

امشب، هفتاد و ششمین جشنواره فیلم ونیز به عنوان قدیمی‌ترین جشنواره سینمایی جهان که از تاریخ ۲۸ اوت تا ۷ سپتامبر (۶ تا ۱۶ شهریور) در ایتالیا برگزار شد، برگزیدگان خود را شناخت.

در ادامه جزئیات برندگان این جشنواره در بخش های مختلف را بخوانید:

بخش کلاسیک

بهترین مستند ساخته شده درباره سینما: مستند «بابنکو» ساخته باربارا پاز

بهترین فیلم ترمیم‌شده: Extase ساخته گوستاو ماچاتی

بخش رقابتی؛ جلوه های ویژه

بهترین داستان واقعیت مجازی: «دختران چیبوک» ساخته جوئل کاشی بنسون

بهترین تجربه واقعیت مجازی: ریکاردو لاگانارو برای فیلم «یک لینیا»

بهترین جلوه‌های ویژه: سلین تریکارت برای فیلم «کلید»

برنده جایزه شیر آینده: امجد ابو الالی برای «تو در ۲۰ سالگی خواهی مرد»

بخش افق ها

بهترین فیلم کوتاه: «عزیز» ساخته سلیم صادق

برنده جایزه بهترین فیلمنامه: جسیکا پالود برای فیلم Revenir

برنده جایزه بهترین بازیگر مرد: سامی بواجیلا برای فیلم «یک پسر»

برنده جایزه بهترین بازیگر زن: مارتا نیتو برای فیلم «مادر»

برنده جایزه ویژه هیئت داوران: ریموند ریبی گوتیرز برای فیلم «حکم»

برنده جایزه بهترین کارگردانی: تئو کورت برای فیلم «سفید روی سفید»

بهترین فیلم: «آتلانتیس» به کارگردانی وانتین واسیانویچ

فیلم سینمایی «متری شیش و نیم» به کارگردانی سعید روستایی هم نماینده کشورمان در این بخش بود که از کسب جایزه بی نصیب ماند.

بخش رقابتی

برنده جایزه مارچلو ماسترویانی در بخش بهترین بازیگر مرد یا زن جوان: توبی والاس برای «دندان شیری»

جایزه ویژه هیئت داوران: فرانکو مارسکو برای فیلم «مافیا مثل گذشته نیست»

برنده جایزه بهترین فیلمنامه: انیمیشن «کوچه گیلاس پلاک ۷» ساخته یونفان

برنده جایزه جام ولپی در بخش بهترین بازیگر مرد: لوکا مارینلی برای فیلم «مارتین ایدن»

برنده جایزه جام ولپی در بخش بهترین بازیگر زن: آریان آسکاراید برای فیلم «گلوریا موندی»

برنده شیر نقره‌ای بهترین کارگردانی: رومن اندرسون برای فیلم «در مورد بی پایانی»

برنده جایزه ویژه هیئت داوران: رومن پولانسکی برای فیلم «یک مامور و یک جاسوس»

برنده جایزه شیر طلایی بهترین فیلم: تاد فیلیپس برای فیلم «جوکر»

۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

زندگی نامه فاطمه معتمد آریا

 

فاطمه معتمدآریا متولد 7 ابان سال 1340 در شهر تهران است او بازیگر سینما ایران است. پدرش فرمانده ایستگاه آتشنشانی محله دزاشیب شمیران بود.

همکاری با کارگردانان معروف

او در فیلم های کارگردانان معروف ایرانی همچون بهرام بیضایی، رخشان بی اعتماد، بهمن فرمان آرا، ایرج طهماسب و محسن مخملباف ایفای نقش کرده است و بسیار مورد ستایش قرار گرفته است.

 

 

شروع فعالیت هنری

او از سال 1353 وارد کانون پرورش فکری کودک و نوجوان شد. در سال 1355 به عنوان هنرجوی هنر در دانشسرای هنر قبول شد که در نهایت در سال 1358 فارغ التحصیل شد. همزمان در گروه تائتر دانشجویان در دانشکده هنرهای زیبا هم فعالیت داشت.

فاطمه معتمد آریا و همسرش

 

 

ازدواج با حامد احمد و پسرش نریمان

فاطمه معتمدآریا در سال 1360 با حامد احمد ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها یک پسر به نام نریمان است. پسرش فیلمساز است.

پسر فاطمه معتمد آریا

 

ماجرای خواستگاری فاطمه معتمدآریا از همسرش

در خانه یکی از دوستانم بودم و دیدم همسرم با یکی پابرهنه در حیاط بازی می کند و پرسیدم کیست؟ گفتند که تازه از سوئد آمده و با سواده … من هم گفتم ببینم چقدر سواد دارد و مقداری راجع به سینما و ادبیات حرف زدیم و چند روز بعد مادرم گفت یکی از دوستانت زنگ زده که صدایش مثل آلن دلون است.

چند دفعه ای همدیگر را دیدیم و بعد از دو ماه به احمد گفتم با من ازدواج میکنی؟ گفت من باید برگردم سوئد. گفتم ولش کن حالا بیا یک سال با هم زندگی کنیم لااقل کمیته ما را نمیگیرد. اگر نخواستی بعد از یک سال جدا میشویم.احمد گفت فکر خوبیست. باید چه کنم؟ الان برویم پیش پدرت؟

گفتم:برویم.

یک موتور هوندا داشت؛ سوارش شدیم و آمدیم نیاوران. پدر من آدم منظم و بادیسیپلینی بود. ناگهان دید یک آدم ژولیده آمده جلوی در.

گفتم:دوست من میخواهد با شما حرف بزند.

گفت:بفرمایید.

احمد گفت:من آمدم خواستگاری دخترتان.

پدرم گفت:شما پدر و مادر ندارید؟

احمد گفت:پدر نه اما مادر دارم.

پدرم گفت:پس تشریف ببرید و با مادر بیایید !

و بالاخره با احمد ازدواج کردم و الان 35 سال است با هم زندگی میکنیم.

فاطمه معتمد آریا و همسرش

 

عروسک گردانی و نخستین فیلم او

او با عروسک گردانی در مجموعه مدرسه موش ها در سال 1360 شروع به فعالیت کرد. متعاقب آن در سال 1362 سریال محله برو بییا ضبظ شد. فیلم جدال در سال 1364 نخستین فیلم او بود. پس از آن در سال 1365 در فیلم جهیزیه ای برای رباب و تحفه ها بازی کرد.

 

فاطمه معتمد آریا

 

نخستین سریال وی

در سال 1369 نخستین سریال تلویزیونی اش را با عنوان گل پامچال بازی کرد، او نخستین زن عضو هیئت مدیره خانه سینما است.

 

فاطمه معتمدآریا با بازی هایی که در کنار ایرج طهماسب و حمید جبلی داشت بسیار معروف تر شد. این سه با همکاری در فیلم هایی مانند کلاه قرمزی و پسرخاله، کلاه قرمزی و سروناز، دختر شیرینی فروش، یکی بود و یکی نبود و زیر درخت هلو یکی از موفق تبرین گروه های هنری در سینمای ایران هستند.

جنجال در برنامه هفت 

در برنامه جمعه شب برنامه هفت در تاریخ 8 بهمن سال 1389 که امین تارخ به عنوان مهمان در آن برنامه حضور داشت مصاحبه ای با فریماه فرجامی انجام شد که در آن مصاحبه فریماه فرجامی حال و روز خوشی نداشت و گفت که فاطمه معتمدآریا فردی مغرور است که خودش را می گیرد. در واکنش به پخش این مصاحبه، تارخ به حمایت از فاطمه معتمدآریا برای فریدون جیرانی و برنامه او اظهار تاسف کرد. بعد از آن رخشان بنی اعتماد در بیانیه ای این گونه تخریب شخصیت را محکوم کرد و سپس شورای تهیه کنندگان و دیگر اصناف هنری هم این حرکت برنامه هفت را محکوم کردند. او در برنامه بعد از معتمدآریا معذرت خواهی کرد ولی گفت که پخش این مصاحبه از ظرفیت جامعه هنری ایران بیشتر بوده است.

 

ممنوع التصویر شدن فاطمه معمتدآریا

فاطمه معتمدآریا در خرداد سال 1389 در جشنواره کن بدون حجاب و با مچ بند سبز دیده شد که باعث شد ممنوع التصویر شود. او تا زمستان سال 1392 ممنوع التصویر بود و در این مدت در دو فیلم قصه ها و پریناز بازی کرد و پروانه نمایش گرفتند و فیلم قصه ها در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. معتمداریا در واکنش به این خبر، شعور و درک بالای مسئولان فرهنگی دولت یازدهم ایران را از عوامل بازگشت به سینمای ایران به دوران قابل احترام خود معرفی کرد.

 

 فحاشی به فاطمه معمتدآریا در کاشان

در تاریخ 4 بهمن سال 1394 فاطمه معتمدآریا و کاوه ابراهیم پور، کارگردان فیلم یحیی سکوت نکرد به کاشان رفتند و در مراسم اکران فیلم گروهی معترض به آنها فحاشی و ناسزاگویی کردند و خواستار خروج آنها از شهر شدند که با کمک نیروی انتظامی جلسه به روال عادی برگشت. فاطمه معتمدآریا در این مورد گفت :

من با اینکه کسی با کار من و حرفه‌ام و حتی خود من مخالف باشد مشکلی ندارم ولی رفتارهای تهاجمی، توهین، بی‌احترامی، دروغ، تهمت و بی‌قانونی را نمی‌پذیرم و این اتفاقی است که در آنجا افتاد و من علاقه‌ای هم به بیان و شرح جزئیات اتفاقات ناخوشایند ضدفرهنگی ندارم.

به گفتهٔ کاوه ابراهیم‌پور، بعد از پایان جلسه، هنگامی که آن‌ها سوار اتومبیل شده بودند، چند نفر از مهاجمان روی سقف اتومبیل آن‌ها رفته و قصد داشتند با شکستن شیشه‌ها وارد خودرو شوند که نیروی انتظامی مانع آن‌ها شد. در پی این حادثه وزیر ارشاد، رئیس سازمان سینمایی، رئیس خانه سینما، شورای مرکزی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران و شماری از هنرمندان سینما واکنش نشان داده و آن را محکوم کردند.

۱۱ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۰۱ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

همه برندگان بیست ویکمین جشن سینمای ایران

فیلم «سرخپوست» بیشترین و مهم ترین جوایز بیست و یکمین جشن خانه سینما را از آن خود کرد. در این مراسم همچنین نوید محمدزاده و سارا بهرامی به عنوان بهترین بازیگران سینمای ایران در سال گذشته معرفی شدند.

ببیست و یکمین جشن خانه سینما، شب گذشته (جمعه ۸ شهریور)، بهترین های سینما در یک سال گذشته را در سالن همایش های برج میلاد معرفی کرد. 
در این رقابت، اگر چه «سرخپوست» و «تنگه ابوقریب»، هر دو ۴ تندیس را از آن خود کردند، اما عنوان و اهمیت جوایز فیلم نیما جاویدی بیشتر از جوایز اثر سینمایی بهرام توکلی بود. 
«سرخپوست» با کارگردانی نیما جاویدی، ۴ تندیس بهترین فیلم (مجید مطلبی)، بهترین بازیگر اول مرد (نوید محمدزاده)، بهترین فیلمبرداری (هومن بهمنش) و بهترین جلوه های بصری (جواد مطوری) را دریافت کرد. 
«تنگه ابوقریب» ساخته بهرام توکلی هم ۴ تندیس بهترین موسیقی (حامد ثابت)، بهترین صداگذاری (امیرحسین قاسمی)، بهترین صدابرداری (رشید دانشمند) و بهترین جلوه های ویژه میدانی (محسن روزبهانی) را دریافت کرد. 
«شبی که ماه کامل شد» کار نرگس آبیار، ۳ تندیس بهترین بازیگر مکمل زن (فرشته صدرعرفایی)، بهترین طراحی لباس (محمدرضا شجاعی) و بهترین چهره پردازی (ایمان امیدواری) را به دست آورد.
«متری شیش و نیم» به کارگردانی سعید روستایی، ۲ تندیس بهترین کارگردانی (سعید روستایی) و بهترین تدوین (بهرام دهقانی) را از آن خود کرد. 
سعید روستایی 
فهرست کامل برترین های بیست و یکمین جشن خانه سینما به شرح زیر است:  
بهترین فیلم: مجید مطلبی برای فیلم «سرخپوست» 
بهترین کارگردانی: سعید روستایی برای فیلم «متری شیش و نیم»
بهترین فیلمنامه: محسن امیریوسفی برای فیلم «آشغال های دوست داشتنی» 
بهترین بازیگر اول زن: سارا بهرامی برای «دارکوب»
بهترین بازیگر اول مرد: نوید محمدزاده برای «سرخپوست»
بهترین بازیگر مکمل زن: فرشته صدرعرفایی برای ...

۰۹ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۰۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

تارانتینو: بروس لی آدم متکبری بود

پاسخ کارگردان «روزی روزگاری در هالیوود» به انتقادها

آی سینما: از نخستین روزهای اکران «روزی روزگاری در هالیوود» تصویری که کوئنتین تارانتینو از بروس لی اسطوره سینمای رزمی در یک سکانس از فیلمش به نمایش گذاشته با انتقاد خانواده و همکاران بروس لی مواجه شد. حالا تارانتینو به این انتقادها پاسخ داده است.

در سکانسی از «روزی روزگاری در هالیوود» بروس لی (با بازی مایک موه) سر صحنه سریال «زنبور سبز» لاف می‌زند که می‌تواند محمدعلی کلی را در مبارزه شکست دهد و سپس با شخصیت کلیف بوث (با بازی برد پیت) مبارزه می‌کند و از او شکست می‌خورد.

کارگردان آمریکایی در تور تبلیغاتی فیلمش در مسکو گفته است: «بروس لی آدم متکبری بود. مدل حرف زدن او آن‌طور بود و من از خودم درنیاوردم. من شنیدم که او چنین چیزهایی می‌گفت. اگر آدم‌ها می‌گویند: «خب، او هیچوقت نگفته می‌تواند محمدعلی کلی را شکست دهد» باید بگویم بله گفته. نه تنها خودش گفته، بلکه همسرش لیندا لی همین را در اولین زندگینامه‌اش که خواندم، گفته. قطعا همین را گفته.»

این در حالی‌ست که شنون لی دختر بروس لی و دن اینوسانتو همکار و شاگرد بروس لی در اواخر ماه ژوئیه در گفت‌‌وگو با ورایتی از ارائه تصویر یک آدم لاف‌زن و متکبر از بروس لی در «روزی روزگاری در هالیوود» انتقاد کردند.

اینوسانتو در این باره گفت: «از نظر من بروس لی اصلا خودنما نبود. شاید در هنرهای رزمی خودنما بود چون خیلی به خودش مطمئن بود. او یک دنیا جلوتر از بقیه بود. ولی سر صحنه فیلمبرداری خودنمایی نمی‌کرد.»

دختر بروس لی هم این انتقاد را مطرح کرد که سفیدپوستان هالیوود به شکل مداوم او را انسانی مایه دردسر تصویر می‌کنند و تاکید کرد همین اتفاق در «روزی روزگاری در هالیوود» تکرار شده است.

در صحنه جنجالی این فیلم شخصیت کلیف که یک بدلکار است لگد ستاره «اژدها وارد می‌شود» را در هوا می‌گیرد و او را داخل یک ماشین پرتاب می‌کند.

تارانتینو در مسکو از این صحنه هم دفاع کرده و گفته است: «کلیف می‌توانست بروس لی را شکست دهد؟ برد پیت نمی‌توانست بروس لی را بزند، اما کلیف می‌توانست. مثل این است که بپرسید «در مبارزه بین بروس لی و دراکولا کی برنده می‌شد؟» کلیف یک شخصیت خیالی و داستانی است. اگر من می‌گویم کلیف می‌تواند بروس لی را شکست دهد، پس او یک شخصیت داستانی است که می‌تواند بروس لی را شکست دهد. واقعیت این موقعیت داستانی این شکلی است: کلیف عضو کلاه سبزها بوده و در جنگ جهانی دوم کلی آدم را در مبارزه تن به تن کشته. کل ماجرا این است که بروس لی در این موقعیت می‌گوید او مبارزها را ستایش می‌کند. کلیف ورزشکار نیست، او یک مبارز است.»

۰۵ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۳۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی