زندگی نامه فاطمه معتمد آریا

 

فاطمه معتمدآریا متولد 7 ابان سال 1340 در شهر تهران است او بازیگر سینما ایران است. پدرش فرمانده ایستگاه آتشنشانی محله دزاشیب شمیران بود.

همکاری با کارگردانان معروف

او در فیلم های کارگردانان معروف ایرانی همچون بهرام بیضایی، رخشان بی اعتماد، بهمن فرمان آرا، ایرج طهماسب و محسن مخملباف ایفای نقش کرده است و بسیار مورد ستایش قرار گرفته است.

 

 

شروع فعالیت هنری

او از سال 1353 وارد کانون پرورش فکری کودک و نوجوان شد. در سال 1355 به عنوان هنرجوی هنر در دانشسرای هنر قبول شد که در نهایت در سال 1358 فارغ التحصیل شد. همزمان در گروه تائتر دانشجویان در دانشکده هنرهای زیبا هم فعالیت داشت.

فاطمه معتمد آریا و همسرش

 

 

ازدواج با حامد احمد و پسرش نریمان

فاطمه معتمدآریا در سال 1360 با حامد احمد ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها یک پسر به نام نریمان است. پسرش فیلمساز است.

پسر فاطمه معتمد آریا

 

ماجرای خواستگاری فاطمه معتمدآریا از همسرش

در خانه یکی از دوستانم بودم و دیدم همسرم با یکی پابرهنه در حیاط بازی می کند و پرسیدم کیست؟ گفتند که تازه از سوئد آمده و با سواده … من هم گفتم ببینم چقدر سواد دارد و مقداری راجع به سینما و ادبیات حرف زدیم و چند روز بعد مادرم گفت یکی از دوستانت زنگ زده که صدایش مثل آلن دلون است.

چند دفعه ای همدیگر را دیدیم و بعد از دو ماه به احمد گفتم با من ازدواج میکنی؟ گفت من باید برگردم سوئد. گفتم ولش کن حالا بیا یک سال با هم زندگی کنیم لااقل کمیته ما را نمیگیرد. اگر نخواستی بعد از یک سال جدا میشویم.احمد گفت فکر خوبیست. باید چه کنم؟ الان برویم پیش پدرت؟

گفتم:برویم.

یک موتور هوندا داشت؛ سوارش شدیم و آمدیم نیاوران. پدر من آدم منظم و بادیسیپلینی بود. ناگهان دید یک آدم ژولیده آمده جلوی در.

گفتم:دوست من میخواهد با شما حرف بزند.

گفت:بفرمایید.

احمد گفت:من آمدم خواستگاری دخترتان.

پدرم گفت:شما پدر و مادر ندارید؟

احمد گفت:پدر نه اما مادر دارم.

پدرم گفت:پس تشریف ببرید و با مادر بیایید !

و بالاخره با احمد ازدواج کردم و الان 35 سال است با هم زندگی میکنیم.

فاطمه معتمد آریا و همسرش

 

عروسک گردانی و نخستین فیلم او

او با عروسک گردانی در مجموعه مدرسه موش ها در سال 1360 شروع به فعالیت کرد. متعاقب آن در سال 1362 سریال محله برو بییا ضبظ شد. فیلم جدال در سال 1364 نخستین فیلم او بود. پس از آن در سال 1365 در فیلم جهیزیه ای برای رباب و تحفه ها بازی کرد.

 

فاطمه معتمد آریا

 

نخستین سریال وی

در سال 1369 نخستین سریال تلویزیونی اش را با عنوان گل پامچال بازی کرد، او نخستین زن عضو هیئت مدیره خانه سینما است.

 

فاطمه معتمدآریا با بازی هایی که در کنار ایرج طهماسب و حمید جبلی داشت بسیار معروف تر شد. این سه با همکاری در فیلم هایی مانند کلاه قرمزی و پسرخاله، کلاه قرمزی و سروناز، دختر شیرینی فروش، یکی بود و یکی نبود و زیر درخت هلو یکی از موفق تبرین گروه های هنری در سینمای ایران هستند.

جنجال در برنامه هفت 

در برنامه جمعه شب برنامه هفت در تاریخ 8 بهمن سال 1389 که امین تارخ به عنوان مهمان در آن برنامه حضور داشت مصاحبه ای با فریماه فرجامی انجام شد که در آن مصاحبه فریماه فرجامی حال و روز خوشی نداشت و گفت که فاطمه معتمدآریا فردی مغرور است که خودش را می گیرد. در واکنش به پخش این مصاحبه، تارخ به حمایت از فاطمه معتمدآریا برای فریدون جیرانی و برنامه او اظهار تاسف کرد. بعد از آن رخشان بنی اعتماد در بیانیه ای این گونه تخریب شخصیت را محکوم کرد و سپس شورای تهیه کنندگان و دیگر اصناف هنری هم این حرکت برنامه هفت را محکوم کردند. او در برنامه بعد از معتمدآریا معذرت خواهی کرد ولی گفت که پخش این مصاحبه از ظرفیت جامعه هنری ایران بیشتر بوده است.

 

ممنوع التصویر شدن فاطمه معمتدآریا

فاطمه معتمدآریا در خرداد سال 1389 در جشنواره کن بدون حجاب و با مچ بند سبز دیده شد که باعث شد ممنوع التصویر شود. او تا زمستان سال 1392 ممنوع التصویر بود و در این مدت در دو فیلم قصه ها و پریناز بازی کرد و پروانه نمایش گرفتند و فیلم قصه ها در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. معتمداریا در واکنش به این خبر، شعور و درک بالای مسئولان فرهنگی دولت یازدهم ایران را از عوامل بازگشت به سینمای ایران به دوران قابل احترام خود معرفی کرد.

 

 فحاشی به فاطمه معمتدآریا در کاشان

در تاریخ 4 بهمن سال 1394 فاطمه معتمدآریا و کاوه ابراهیم پور، کارگردان فیلم یحیی سکوت نکرد به کاشان رفتند و در مراسم اکران فیلم گروهی معترض به آنها فحاشی و ناسزاگویی کردند و خواستار خروج آنها از شهر شدند که با کمک نیروی انتظامی جلسه به روال عادی برگشت. فاطمه معتمدآریا در این مورد گفت :

من با اینکه کسی با کار من و حرفه‌ام و حتی خود من مخالف باشد مشکلی ندارم ولی رفتارهای تهاجمی، توهین، بی‌احترامی، دروغ، تهمت و بی‌قانونی را نمی‌پذیرم و این اتفاقی است که در آنجا افتاد و من علاقه‌ای هم به بیان و شرح جزئیات اتفاقات ناخوشایند ضدفرهنگی ندارم.

به گفتهٔ کاوه ابراهیم‌پور، بعد از پایان جلسه، هنگامی که آن‌ها سوار اتومبیل شده بودند، چند نفر از مهاجمان روی سقف اتومبیل آن‌ها رفته و قصد داشتند با شکستن شیشه‌ها وارد خودرو شوند که نیروی انتظامی مانع آن‌ها شد. در پی این حادثه وزیر ارشاد، رئیس سازمان سینمایی، رئیس خانه سینما، شورای مرکزی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران و شماری از هنرمندان سینما واکنش نشان داده و آن را محکوم کردند.

۱۱ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۰۱ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

همه برندگان بیست ویکمین جشن سینمای ایران

فیلم «سرخپوست» بیشترین و مهم ترین جوایز بیست و یکمین جشن خانه سینما را از آن خود کرد. در این مراسم همچنین نوید محمدزاده و سارا بهرامی به عنوان بهترین بازیگران سینمای ایران در سال گذشته معرفی شدند.

ببیست و یکمین جشن خانه سینما، شب گذشته (جمعه ۸ شهریور)، بهترین های سینما در یک سال گذشته را در سالن همایش های برج میلاد معرفی کرد. 
در این رقابت، اگر چه «سرخپوست» و «تنگه ابوقریب»، هر دو ۴ تندیس را از آن خود کردند، اما عنوان و اهمیت جوایز فیلم نیما جاویدی بیشتر از جوایز اثر سینمایی بهرام توکلی بود. 
«سرخپوست» با کارگردانی نیما جاویدی، ۴ تندیس بهترین فیلم (مجید مطلبی)، بهترین بازیگر اول مرد (نوید محمدزاده)، بهترین فیلمبرداری (هومن بهمنش) و بهترین جلوه های بصری (جواد مطوری) را دریافت کرد. 
«تنگه ابوقریب» ساخته بهرام توکلی هم ۴ تندیس بهترین موسیقی (حامد ثابت)، بهترین صداگذاری (امیرحسین قاسمی)، بهترین صدابرداری (رشید دانشمند) و بهترین جلوه های ویژه میدانی (محسن روزبهانی) را دریافت کرد. 
«شبی که ماه کامل شد» کار نرگس آبیار، ۳ تندیس بهترین بازیگر مکمل زن (فرشته صدرعرفایی)، بهترین طراحی لباس (محمدرضا شجاعی) و بهترین چهره پردازی (ایمان امیدواری) را به دست آورد.
«متری شیش و نیم» به کارگردانی سعید روستایی، ۲ تندیس بهترین کارگردانی (سعید روستایی) و بهترین تدوین (بهرام دهقانی) را از آن خود کرد. 
سعید روستایی 
فهرست کامل برترین های بیست و یکمین جشن خانه سینما به شرح زیر است:  
بهترین فیلم: مجید مطلبی برای فیلم «سرخپوست» 
بهترین کارگردانی: سعید روستایی برای فیلم «متری شیش و نیم»
بهترین فیلمنامه: محسن امیریوسفی برای فیلم «آشغال های دوست داشتنی» 
بهترین بازیگر اول زن: سارا بهرامی برای «دارکوب»
بهترین بازیگر اول مرد: نوید محمدزاده برای «سرخپوست»
بهترین بازیگر مکمل زن: فرشته صدرعرفایی برای ...

۰۹ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۰۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

تارانتینو: بروس لی آدم متکبری بود

پاسخ کارگردان «روزی روزگاری در هالیوود» به انتقادها

آی سینما: از نخستین روزهای اکران «روزی روزگاری در هالیوود» تصویری که کوئنتین تارانتینو از بروس لی اسطوره سینمای رزمی در یک سکانس از فیلمش به نمایش گذاشته با انتقاد خانواده و همکاران بروس لی مواجه شد. حالا تارانتینو به این انتقادها پاسخ داده است.

در سکانسی از «روزی روزگاری در هالیوود» بروس لی (با بازی مایک موه) سر صحنه سریال «زنبور سبز» لاف می‌زند که می‌تواند محمدعلی کلی را در مبارزه شکست دهد و سپس با شخصیت کلیف بوث (با بازی برد پیت) مبارزه می‌کند و از او شکست می‌خورد.

کارگردان آمریکایی در تور تبلیغاتی فیلمش در مسکو گفته است: «بروس لی آدم متکبری بود. مدل حرف زدن او آن‌طور بود و من از خودم درنیاوردم. من شنیدم که او چنین چیزهایی می‌گفت. اگر آدم‌ها می‌گویند: «خب، او هیچوقت نگفته می‌تواند محمدعلی کلی را شکست دهد» باید بگویم بله گفته. نه تنها خودش گفته، بلکه همسرش لیندا لی همین را در اولین زندگینامه‌اش که خواندم، گفته. قطعا همین را گفته.»

این در حالی‌ست که شنون لی دختر بروس لی و دن اینوسانتو همکار و شاگرد بروس لی در اواخر ماه ژوئیه در گفت‌‌وگو با ورایتی از ارائه تصویر یک آدم لاف‌زن و متکبر از بروس لی در «روزی روزگاری در هالیوود» انتقاد کردند.

اینوسانتو در این باره گفت: «از نظر من بروس لی اصلا خودنما نبود. شاید در هنرهای رزمی خودنما بود چون خیلی به خودش مطمئن بود. او یک دنیا جلوتر از بقیه بود. ولی سر صحنه فیلمبرداری خودنمایی نمی‌کرد.»

دختر بروس لی هم این انتقاد را مطرح کرد که سفیدپوستان هالیوود به شکل مداوم او را انسانی مایه دردسر تصویر می‌کنند و تاکید کرد همین اتفاق در «روزی روزگاری در هالیوود» تکرار شده است.

در صحنه جنجالی این فیلم شخصیت کلیف که یک بدلکار است لگد ستاره «اژدها وارد می‌شود» را در هوا می‌گیرد و او را داخل یک ماشین پرتاب می‌کند.

تارانتینو در مسکو از این صحنه هم دفاع کرده و گفته است: «کلیف می‌توانست بروس لی را شکست دهد؟ برد پیت نمی‌توانست بروس لی را بزند، اما کلیف می‌توانست. مثل این است که بپرسید «در مبارزه بین بروس لی و دراکولا کی برنده می‌شد؟» کلیف یک شخصیت خیالی و داستانی است. اگر من می‌گویم کلیف می‌تواند بروس لی را شکست دهد، پس او یک شخصیت داستانی است که می‌تواند بروس لی را شکست دهد. واقعیت این موقعیت داستانی این شکلی است: کلیف عضو کلاه سبزها بوده و در جنگ جهانی دوم کلی آدم را در مبارزه تن به تن کشته. کل ماجرا این است که بروس لی در این موقعیت می‌گوید او مبارزها را ستایش می‌کند. کلیف ورزشکار نیست، او یک مبارز است.»

۰۵ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۳۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

یک فیلم مستند نماینده ایران در رقابت اسکار ۲۰۲۰

 

آی سینما: مستند بلند «در جست‌وجوی فریده» در تصمیمی بی‌سابقه به عنوان نماینده ایران برای رقابت در رشته بهترین فیلم خارجی اسکار ۲۰۲۰ انتخاب شد. این فیلم به کارگردانی آزاده موسوی و کورش عطایی چندین جایزه از جشنواره سینما حقیقت سال گذشته برده بود و به تازگی اکران عمومی شده است.

این نخستین بار است که ایران یک فیلم مستند را به عنوان نماینده خود به رقابت اسکار معرفی می‌کند. همچنین هیات انتخاب بر خلاف سنت سال‌های اخیر که اواخر شهریور و در آخرین روزهای مهلت نهایی معرفی به آکادمی اسکار رای به نماینده نهایی می‌داد، امسال یک ماه زودتر تشکیل شد و به جمع بندی رسید.

روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی در خبری ناگهانی که بعد از نیمه شب منتشر شد، خبر انتخاب «در جست‌وجوی فریده» به عنوان نماینده ایران در رقابت اسکار ۲۰۲۰ را اعلام کرد. این در حالی‌ست که معمولا خبر تشکیل این هیات و سپس بررسی نامزدها و در نهایت نماینده منتخب طی چند روز اعلام می‌شد.

در متن منتشر شده از سوی بنیاد فارابی به نقل از رائد فریدزاده، دبیر و سخنگوی هیات معرفی فیلم ایرانی به اسکار آمده که در ابتدا فهرستی اولیه متشکل از ۱۰ فیلم در جلسه انتخاب نماینده سینمای ایران به اسکار از میان ۷۰ فیلم اکران شده که شرایط لازم برای شرکت در مراسم اسکار را داشتند، انتخاب شدند و از میان فهرست اولیه که شامل ۱۰ فیلم بود، پس از رای گیری و تجمیع نظرات، به یک فهرست متشکل از سه فیلم قصر شیرین (رضا میرکریمی)، در جستجوی فریده (آزاده موسوی و کوروش عطایی) و متری شش و نیم (سعید روستایی) رسیدند.

به گفته فریدزاده، از میان فهرست سه فیلم موجود و با رای هیات انتخاب، فیلم «در جستجوی فریده» به کارگردانی آزاده موسوی و کوروش عطایی به عنوان گزینه نهایی و به عنوان نماینده سینمای ایران به مراسم اسکار سال ۲۰۲۰ معرفی خواهد شد.فیلم های مغزهای کوچک زنگ زده (هومن سیدی)، بمب، یک عاشقانه (پیمان معادی)، سرو زیر آب (محمدعلی باشه آهنگر)، آشغال های دوست داشتنی (محسن امیر یوسفی)، قصر شیرین (رضا میرکریمی)، در جستجوی فریده (آزاده موسوی و کوروش عطایی)، عرق سرد (سهیل بیرقی)، متری شش و نیم (سعید روستایی)، سرخ پوست (نیما جاویدی) و شبی که ماه کامل شد (نرگس آبیار) در فهرست اولیه هیات انتخاب برای معرفی نماینده سینمای ایران به اسکار بودند.

هیات معرفی فیلم ایرانی به فرهنگستان علوم و هنرهای سینمایی اسکار ۲۰۲۰ از هنرمندان پیشنهادی خانه سینما، فرشته طائرپور (تهیه کننده)، فاطمه معتمدآریا (بازیگر)، ابوالحسن داودی (کارگردان)، تورج منصوری (فیلمبردار)، رسول صدرعاملی (کارگردان)، امیر اثباتی (طراح صحنه)، مرتضی رزاق کریمی (تهیه کننده)، مهرزاد دانش (منتقد) تشکیل شد که رائد فرید زاده (معاون بین الملل بنیاد سینمایی فارابی) به عنوان عضو حقوقی این جمع را همراهی می‌کرد.

۰۵ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۳۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما

 

مراسم بزرگداشت اکبر زنجانپور، بیژن محتشم، حسن زاهدی و سیروس الوند در بیست‌ویکمین جشن سینمای ایران با حضور سینماگران، مسئولان و دست‌اندرکاران فرهنگی و هنری شامگاه سه‌شنبه ۲۹ مرداد، همزمان با عید سعید غدیر خم در ایوان شمس برگزار شد.

مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینمامراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما مراسم بزرگداشت‌های بیست‌ویکمین جشن خانه سینما
۰۴ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

وودی آلن : احتمالا در حال فیلم ساختن میمیرم!

 

مرد کهنه کار سینما در مصاحبه ای جالب در مورد نحوه مرگش صحبت کرد!

 

 

به نقل از هالیوود ریپورتر، «آلن» که قصد دارد جدیدترین فیلمش را در کشور اسپانیا مقابل دوربین ببرد در یک نشست خبری در شهر سن‌سباستین درباره پروژه جدید سینمایی‌اش، شرایط سیاسی آمریکا و همچنین بازنشستگی صحبت کرد.

فیلم جدید «وودی آلن» که «جشنواره ریفکین» نام دارد و از امروز (چهارشنبه ۱۰ جولای) در شهر سن‌سباستین مقابل دوربین می‌رود با بازی «کریستوفر والتز» بازیگر برنده اسکار، «جینا گرشون»، «والاس شاون»، «النا آیانا» و «لوئی گارل» بازیگر فرانسوی همراه است و فیلمبرداری آن تا ۲۳ اوت (اول شهریور) ادامه خواهد داشت.

این کارگردان ۸۳ ساله که به همراه عوامل اصلی فیلمش در نشست خبری در اسپانیا حاضر شده بود در پاسخ به پرسشی درباره جنبش‌هایی چون #MeToo (آزار و اذیت و تبعیض جنسیتی علیه زنان در سینما) گفت: از زمانی که سال‌ها پیش کارم در این حرفه آغاز کردم همواره فلسفه من تمرکز روی کارم و ادامه دادن آن است و مهم نیست چه اتفاقی در زندگی‌ام، با همسرم و فرزندانم و یا در سیاست روی می‌دهد. من به جنبش‌های سیاسی و اجتماعی فکر نمی‌کنم و از لحاظ ذهنی نمی‌توانم بینش عمیقی نسبت به این مسائل داشته باشم و کار من بیشتر در ارتباط با روابط انسانی، مردم و کمدی است. تا زمانی که همچنان تمرکز داشته باشم، فکر نمی‌کنم هرگز بازنشسته شوم و احتمالاً روزی سر صحنه فیلمبرداری و در حال ساخت یک فیلم خواهم مُرد.

آلن درباره فیلم جدیدش نیز توضیح داد: می‌خواهم با این فیلم جدید دیدگاهم را درباره شهر سن سباستین با مردم جهان به اشتراک بگذارم، همان کاری که پیش از این درباره شهرهای پاریس، بارسلون، رُم و نیویورک نیز انجام داده‌ام. داستان فیلم نیز درباره زوجی است که به جشنواره فیلم سن سباستین اسپانیا می‌روند و در آنجا با اتفاقاتی رو به رو می‌شوند.

فیلم «یک روز بارانی در نیویورک» آخرین ساخته «آلن» که در سال ۲۰۱۸ به پایان رسید به سبب فسخ قرارداد کمپانی آمازون با این کارگردان کهنه‌کار، در نهایت به کمپانی ایتالیایی «لاکی رِد» رسید و احتمالاً رونمایی این فیلم در جشنواره ونیز پیش رو خواهد بود.

مصاحبه جالب وودی آلن

«آلن» تاکنون ۲۴ بار نامزد اسکار و چهار بار برنده آن شده که این جوایز شامل یک اسکار بهترین کارگردانی و سه جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه غیراقتباسی می‌شود.

«آنی‌هال»، «صحنه‌های داخلی»، «منهتن»، «خاطرات اکلیلی»، «امتیاز نهایی»، «آلیس»، «ویکی کریستینا بارسلونا»، «گلوله‌های بر فراز برادوی»، «آفرودیت قدرتمند»، «شالوده‌شکن»، «نیمه‌شب در پاریس»، «تقدیم به رُم با عشق»، «یاسمن غمگین»، «کافه سوسایتی» و «مرد بی‌منطق» از جمله دیگر ساخته‌های این کارگردان صاحب‌نام سینمای جهان است.

مصاحبه جالب وودی آلن

۰۲ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۴۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

گرامیداشت ۲۵ سالگی سریال «فرندز» در سینما برگزار می‌شود

 

سریال دوستان یا فرندز

سینماپرس: با فرا رسیدن بیست و پنجمین سال ساخته شدن سریال «فرندز» یا «دوستان» برنامه ویژه‌ای برای نمایش آن در سینماها تدارک دیده شده است.

به گزارش سینماپرس به نقل از انترتینمنت ویکلی، دارو دسته «فرندز» بار دیگر جمع می‌شوند تا این بار ۲۵ سالگی این سریال پرطرفدار را گرامی بدارند.

طرفداران این سریال می‌توانند بار دیگر جنیفر آنیستون، کورتنی کاکس، لیسا کوردو، متیو پری، دیود شویمر و مت له‌بلانک را در کنار هم ببینند.

این جمع شدن به مناسبت ۲۵ سالگی این سریال و با اکران ویژه ۱۲ اپیزود به یادماندنی از این مجموعه در طول سه شب در پاییز امسال ممکن می‌شود.

در شب های ۲۳ سپتامبر، ۲۸ سپتامبر و ۲ اکتبر بیش از هزار سینما در سراسر آمریکا هر شب ۴ اپیزود از این سریال و در مجموع در سه شب ۱۲ اپیزود را اکران می‌کنند. اکران این سریال به صورت ۴K صورت می‌گیرد که از روی نسخه اوریجینال آن که با دوربین ۳۵ میلی‌متری گرفته شده بود، تهیه شده است. هر اکران شامل مصاحبه‌های ویژه و نیز بخش‌هایی است که قبلا هرگز دیده نشده است.

لیزا گریگوریان مدیر گروه تلویزیونی کمپانی برادران وارنر با اعلام این خبر گفت این برنامه برای پاسخگویی به طرفداران وفادار این سریال تدارک دیده شده است.

«فرندز» یا «دوستان» یک مجموعه کمدی موقعیت آمریکایی است که توسط دیوید کرین و مارتا کافمن ساخته و از ۲۲ سپتامبر ۱۹۹۴ تا ۶ مه ۲۰۰۴ از شبکه ان‌بی‌سی پخش شد. این مجموعه در ۱۰ فصل ساخته شد.

«دوستان» نظرات مثبتی از منتقدان دریافت کرد و به یکی از محبوب‌ترین کمدی موقعیت‌های تاریخ تبدیل شد؛ در مجموع ۶۲ نامزدی جایزه امی به دست آورد و سال ۲۰۰۲ جایزه بهترین سریال کمدی را برای فصل هشتم گرفت.

۲۸ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۲ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

پاپیون جدید

 

نسخه کلاسیک «پاپیون» با یک پایان پوچ‌گرایانه، رفتارهای ضدحقوق بشری دولت فرانسه را به چالش می‌کشد.

  •  
  • پاپیون جدید، کارنامه سیاه حقوق بشر در فرانسه را تطهیر می‌کند
 

فیلم «پاپیون»، باسازی دوباره‌ فیلمی به همین نام است که در 1973 توسط «فرانکلین جی. شافنر» ساخته شد. این فیلم با الهام از کتابی به همین نام از «هانری شاریر»  روی پرده سینما نقش بست. کتابی که نخستین بار در 30 آوریل 1969 منتشر شد.

این کتاب بلافاصله پس از انتشارش در سال 1969 به پرفروش ‌ترین کتاب در فرانسه تبدیل شد و در ایران نیز با همین نام در یکی از مجلات دهه 1350 به صورت پاورقی منتشر شد و چندین ترجمه از آن تاکنون روانه بازار شده است.

هانر شاریر نویسنده رمان پاپیون

«پاپیون» نام مستعار نویسنده در دوران زندان است و رمان درباره رخدادهای مرتبط با دوران مجازات اوست که در یک دوره  14  سال  از 1931 تا 1945 در یکی از مستعمرات فرانسه‌، در جزیره‌ای دور دست زندانی شد. «شاریر» به اشتباه به جرم قتل در فرانسه محکوم به یک زندگی دشوار در زندان جزیره شیطان، در ناحیه گویان در شمال شرقی آمریکای جنوبی شد.

پس از مدت کوتاهی زندانی شدن در کین فرانسه،  پاپیون با یک کشتی به جزیره شیطان رفت و در آنجا با زندگی بی رحمانه زندانیان در مستعمره فرانسه مواجه شد، زندانی که خشونت و قتل در بین محکومانش متداول بود.

پاپیون نسخه جدید

پاپیون نسخه قدیمی

 پاپیون با «لوئیس دگا»، بانکدار پیشین محکوم به جعل و تقلب دوست می‌شود. او موافقت می‌کند که از دگا در مقابل زندانیان شروری که در تلاش برای کشتن او هستند، محافظت کند. نسخه کلاسیک «پاپیون» در سال 1973 با حضور دو ستاره قدرتمند سینما «استیو مک کوئین» و «داستین هافمن» ساخته شد.

سمت راست داستین هافمن / سمت چپ استیو مک کوئین

«پاپیون» روایت فرار غیر محتمل دو هم‌بند از زندانی واقع در جزیره گوآم فرانسه است که فرار از آن به خاطر مخاطرات دریایی، غیرممکن به نظر می‌رسد. شاریر دوبار، یکبار سه سال و بار دیگر به مدت پنج سال به دلیل فرار به زندان انفرادی فرستاده شد.

شاریر ماجرای فرار خود را در کتابی جنجالی و پرفروش منتشر کرد که مبنای دو فیلم‌ سینمایی و چندین سریال تلویزیونی متعدد شد، اما پاپیون محصول 2018 به کارگردانی «مایکل نوئر»  ملهم از فیلم  « شافنر» با شرکت استیو مک کویین و  داستین هافمن است. تفاوت فیلم جدید کارگردان دانمارکی، با نسخه کلاسیک شافنر تاکید بر تطهیر دولت ضد حقوق بشری فرانسه است. درواقع ادعای سازندگان نسخه جدید، با یک پایان بندی تازه ، ارائه عاقبت شاریر است.

 اما دو نکته قابل تامل در متن هر دو فیلم و کتاب شاریر، تاکید بر دوستی و اعتماد میان یک جاعل و یک سارق است که این رابطه به اهرمی برای زنده ماندن هردوی آنها  تبدیل می‌شود و این ترکیب بکر در شخصیت‌پردازی، محور اصلی درام در هر دو نسخه کلاسیک و باسازی شده است.

نسخه جدید «پاپیون» اثر گذاری خود را مدیون بازی‌های فوق العاده دو بازیگر اصلی فیلم است. «چارلی هانن» در این فیلم در تمامی  لحظات فیلم ، از استیو مک کوئین در نقش پاپی (شاریر) بدتر است و  نمی‌تواند تاثیر سال‌های حبس انفرادی را در شخصیت شاریر به تصویر ‌کشد.

اما زندگی شاریر در این کتاب پر از ادعا و ضدادعاست، مثلا دو کتاب در جواب کتاب پاپیون منتشر شده و یکی از کتاب‌ها با اتکا به مستنداتی اثبات نشده، تلاش می‌کند به مخاطبانش بقولاند که شاریر قاتل نبوده و برای چنین جرمی اصلا به زندان نرفته است. کتاب دیگری با مستندات ساده‌انگارانه‌ای، سعی در پروپاگاندا دارد. در کتاب دوم اشاره می‌شود، امکان نداشته که شاریر بتواند برای همه چیزهایی که می‌گوید، شاهدی داشته باشد. این دو کتاب در مخالفت با شاریر به دستور دولت فرانسه به نگارش درآمد تا کارنامه سیاه حقوق بشری این دولت، از ننگ بزرگی که در یک کتاب پرفروش و درنسخه سینمایی و کلاسیک پاپیون مورد توجه قرار گرفت، رهایی یابد. 

این دو کتاب اصرار داشتند  که ماجرای کتاب  «پاپیون»  یا واقعی نیست یا اگر هم در زندان‌هایی تبعیدی فرانسه در مستعمرات نظایر آنها اتفاق افتاده بود برای خود شاریر اتفاق نیفتاده و به روایتی 10 درصد از آنچه شاریر در این کتاب به نگارش درآمده بر سر شاریر آمده است.

در سال 2005 حتی یک مرد 104 ساله پیدا شد که ادعا کرد پاپیون واقعی اوست نه شاریر. اما شاریر از معدود زندانیانی بود که از زندان استعماری فرانسه با نام جزیره شیطان مشهور، توانست فرار بکند و مرگ او هم در ونزوئلا همزمان با اکران فیلم پاپیون همزمان شد.

اما پرسش این است که علی رغم ساخته شدن یک نسخه کلاسیک قابل اعتنا، چرا این فیلم پس از 45 سال دوباره باسازی شد؟ در یک شرایط آرمانی خیلی خوب است که فیلم‌های بسیار خوبی که به شکل فاجعه‌باری ساخته شده‌اند، باسازی شوند. تقریبا هیچ فیلمسازی به سراغ بازسازی فیلم‌هایی که خوب ساخته شده‌اند، نمی‌رود.

باسازی فیلم های خوب قدیمی به خصوص اثری مثل شاهکار شافنر که یکی از بهترین بازی‌های استیو مک کوئین و داستین هافمن را در اوج محبوبیت آنها در بر دارد ریسک بسیار بزرگی است، چون کمتری بازیگری رامی‌توان پیدا کرد که روی دست اساتید بلند شود، به خصوص دو هنرپیشه‌ای که هیچ کدام موقعیت مک کوئین و هافمن را ندارند.

طبیعی است که در نقد این اثر بحث مقایسه دو اثر پیش خواهد آمد، از این منظر   دلیلی برای بازسازی این داستان وجود ندارد و حتی می‌توان ادعا کرد، رامی مالک همتای قدرتمندی در طراز داستین هافمن نیست.

فیلم پاپیون سرگرم کننده است، هر چند کارگردان نوئر موفق نشده که به درونمایه این داستان یا جوهره روایی اثر دست پیدا کند. فیلم فعلی بسیاری از دیالوگ‌های فیلم کلاسیک شافنر را حتی تکرار می‌کند که این دیالوگ‌های فضای واقع‌گرایانه فیلم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

نوئر نمی‌تواند خودش را از تاثیر فیلم شافنر خلاص کند.  پاپیون محصول 1973 یک اثر حماسی بود که در آن وحشی گری زندانبانان گیرایی داشت، چون کاریکاتور نبود، متاسفانه در نسخه جدید، زندان و زندانبانان بسیار کاریکاتوری هستند.

روایت جدید فیلم شافنر از نظر کیفیت کار قابل قیاس و حتی در نمایش شرایط زندان و فجایع تبعیدگاه از فیلم نسخه کلاسیک فراتر نمی‌رود. این داستان قدیمی تنها مشکلی که دارد با پایان بندی مرسوم امروز هالیوود، دولت فرانسه و ستم دستگاه قضایی این کشور را با یک پایان شاد خوشحال کننده، به خوبی تطهیر می‌کند. نسخه جدید امید و مقاومت را برجسته می‌کند، در صورتیکه نسخه کلاسیک با یک پایان پوچ‌گرایانه،  رفتارهای ضدحقوق بشری دولت فرانسه را به چالش می‌کشد.

۲۶ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۴۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱

 

هالیوود

سینماپرس: محبوب‌ترین فیلم‌ها در ژانر علمی تخیلی که از سال ۲۰۰۰ تا کنون اکران شده اند را معرفی می‌کنیم.

به گزارش سینماپرس، در قرن بیست و یکم با وجود پیشرفت تکنولوژی، جلوه‌های بصری باعث آسیب زدن به داستان‌ها شده و فیلمنامه‌هایی که عمق فکری ندارد سینمای علمی تخیلی را به خطر انداخته اند. اما هنوز هم فیلم‌هایی هستند که در این ژانر حرف‌های زیادی برای گفتن در مورد گذشته، حال، آینده و وجود بشریت خواهند داشت.

فیلم‌هایی مانند «۲۰۰۱:یک ادیسه فضایی»، «سولاریس»، «برزیل»، «متروپلیس» و «بلید رانر» با اینکه قدیمی هستند، اما هنوز هم بر ما تاثیر می‌گذارند. جلوه‌های بصری که داستان این فیلم را تغذیه می‌کنند، بینش، آینده نگری و حال و هوای مخاطب را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهد.

کارگردان‌های بزرگی هستند که فیلم‌های علمی تخیلی منحصر به فردی را در این عصر ساخته اند که در ادامه به معرفی آن‌ها می‌پردازیم.

 

لوپر Looper

فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱+تصاویر

لوپر یک فیلم موفق در ژانر علمی تخیلی است که توسط رایان جانسون نویسندگی و کارگردانی شده است و بهترین فیلم او بعد از «آجر» است.

در سال ۲۰۷۷ یک گروه مافیایی از سفر زمان غیر قانونی استفاده می‌کند و کسانی را که می‌خواهند از بین ببرند به گذشته می‌فرستند تا توسط لوپرها کشته شوند. یکی از این لوپرها که قربانی‌هایی از آینده را می‌کشد شخصیتی به نام جو است. اما این بار قربانی جدید او، خودش است که از سی سال آینده و به همین خاطر نمی‌تواند آینده خودش را بکشد چون در این صورت خودش نیز نابود خواهد شد و  حالا در پی حل این مشکل است.

این فیلم علمی تخیلی یک فیلمنامه هوشمند و تدوینی بسیار چشمگیر دارد که وقتی با بازی بی نظیر جوزف گوردن ترکیب می‌شود، به فیلمی تبدیل خواهد شد که از ابتدا تا پایان هیجان انگیز است. در حالی که این فیلم بر روی سفر زمان تمرکز دارد، اما در واقع بررسی انتخاب‌های ما در زندگی است که آینده و گذشته ما را تغییر می‌دهد.

****

برف شکن Snowpiecer

فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱+تصاویر

بونگ جون هو که اخیرا جایزه نخل طلای کن را دریافت کرده است، یکی از بهترین کارگردان‌های معاصر است. کار شگفت انگیز او بر این فیلم که بر اساس یک کتاب کمیک فرانسوی است شاید بهترین انتخاب برای این است که با سینمای متنوع او آشنا شویم.

در سال ۲۰۳۱، یک آزمایش برای متوقف کردن گرمای جهانی با شکست مواجه می شود و جهان به عصر یخبندان باز می گردد. مردم اندکی که از این حادثه جان سالم به در برده اند، باید بر روی یک قطار به نام «برف شکن» زندگی کنند. اما مردم این قطار همانطور که اغلب در دنیای واقعی می‌بینیم به دو دسته تقسیم شده اند.

این فیلم بازیگران رویایی مثل کریس اوانز، ادهریس، جان هارت، تیلدا سوینتون و اوکتاویا اسپنسر را داراست.

****

دنی دارکو Donnie Darko

فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱+تصاویر

دنی دارکو تنها در ۲۸ روز فیلمبرداری شد و فیلمی است که برای هر نوع مخاطبی درک و فهم آن سخت است. این یک فیلم مبهم است که از روز اکرانش جنجال‌های زیادی را به وجود آورد و هنوز هم نظریه‌های زیادی در مورد آن مطرح می‌شود. ریچارد کلی کارگردان این فیلم بعد از این فیلم به گونه‌ای محو شد و تنها چند فیلم افتضاح را ساخت، اما دنی دارکو شگفت انگیز باقی ماند.

در یک شب در سال ۱۹۸۸، یک مرد جوان به نام دنی دارکو توسط یک خرگوش انسان نما به بیرون خانه کشیده می‌شود تا یک راز را به او بگوید. این موجود عجیب به دارکو می‌گوید، در طی ۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه دیگر دنیا پایان می‌یابد.

دنی دارکو نمی‌تواند از پس این اتفاق شوکه کننده بر آید و به خاطر این راز بزرگ، تمام روایطش را بقیه قطع می‌کند و به دنبال این خرگوش راز آلود می‌رود. بدون شک دنی دارکو یکی از اصیل‌ترین نمونه‌های فیلم‌ها در ژانر علمی تخیلی است.

****

ورود Arrival

فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱+تصاویر

ورود یک فیلم پر زرق و برق دیگر از دنیس ویلنو است، که بر اساس داستان کوتاه تد چیانگ به نام «داستان زندگی تو» ساخته شده است.

لوئیس بنکس، یک زبان شناس ارتشی است. وقتی چندین سفیه فضایی بر روی زمین فرو می‌آید، دنیا متزلزل می‌شود. تلاش‌هایی برای ارتباط با بیگانگان که هدف آن‌ها نامشخص است آغاز شده و لوئیس بنکس برای این کار فرا خوانده می‌شود. یان دونلی فیزیکدان برای کمک به او انتخاب شده است و مهمترین ماموریت این دو این است که تشخیص دهند این بیگانگان صلح جو هستند و یا برای جنگ آمده اند. چالش دیگر آن‌ها در این میان این است که ارتش راه حمله را پیش گرفته است.

ویلنو موفقیت بالایی در لمس فلسفه در این فیلم کسب کرده است؛ این فیلم یک معجزه است که رابطه بین زبان و اندیشه را بررسی می‌کند و ما را توسط سینمای بزرگ خود مجذوب می‌کند.

****

بلید رانر ۲۰۴۹ Blade Runner ۲۰۴۹


فیلم‌های علمی تخیلی شاخص در قرن ۲۱+تصاویرفیلم سینمایی بلید رانر که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد، اقتباسی از رمان فیلیپ کی دیک بود و توسط ریدلی اسکات ساخته شد. بلید رانر ۲۰۴۹ نیز که ۳۵ سال بعد از این فیلم آمده است، به یکی از شگفت انگیزترین فیلم‌های علمی تخیلی قرن ۲۱ تبدیل شده است.

در بلید رانر ۲۰۴۹، داستان ۳۰ سال بعد از اولین فیلم را شاهد هستیم. مامور «کِی» که برای پلیس لس آنجلس کار می‌کند، پرده از یک راز طولانی بر می‌دارد که جامعه را به هرج و مرج می‌کشد. برای جلوگیری از یک فاجعه، او باید شکارچی سابق به نام ریک دکارد را پیدا کند تا به سوال‌های او پاسخ دهد.

ویلنوو داستانی خلق می‌کند که پر از تاریکی است. دنیایی که از نظر فیزیکی در حالی فروپاشی است. راجیر دیکینز، مدیر تصویر برداری این فیلم است است و در موفقیت آن نقش بسزایی داشت. همه می‌دانند که اسکار به داستان‌های سیاه جایزه نمی‌دهد، اما او در نهایت جایزه بهترین تصویر برداری را بعد از ده دوره نامزدی دریافت کرد.

۲۳ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۳۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی

بهترین نقش آفرینی های سینمایی سال 2019 را بشناسید

بیش از نیمی از سال گذشته و همانطور که انتظار می‌رفت نقش‌آفرینی‌های خارق‌العاده‌ای داشته‌ایم که می‌توانیم در مورد آن‌ها صحبت کنیم. بسیاری از این بازی‌ها مربوط به فیلم‌های مستقل و هنری بوده، اما برخی فیلم‌های بزرگ نیز وجود دارند که ارزش صحبت کردن از آن‌ها در این زمینه را دارا هستند.

به گزارش مووی مگ به نقل از برترین ها، برخی از این نقش‌آفرینی‌ها ممکن است در مراسم اهدای جوایز سینمایی در پایان سال در خاطر داوران باقی مانده باشند و شوربختانه برخی نیز فراموش خواهند شد. با این وجود این نقش‌آفرینی‌ها دستکم ارزش صحبت کردن را دارند. در ادامه قصد داریم شما را با بهترین نقش‌آفرینی‌های سال ۲۰۱۹ تاکنون در دنیای سینما آشنا کنیم.

۱۰. ماتیاس اسخونارتس - «موستانگ»

«اگر می‌خواهی اسبت را کنترل کنی، باید اول خودت را کنترل نمایی». یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره ساندنس، «موستانگ» (The Mustang) یک فیلم پویا و زیبا و اولین تجربه کارگردانی لور ده کلرمون-تونر در مورد رابطه نزدیک بین یک زندانی سرسخت و یک اسب وحشی است. این فیلم ماهیتی بسیار قابل پیش بینی دارد و شاید با فیلم «سوارکار» (The Rider) که سال قبل منتشر شد در جایگاه پایین‌تری قرار دارد، اما چیزی که این اثر را متمایز می‌سازد تصویرسازی صادقانه از رابطه‌ای که گفته شد و پردازش شخصیت‌هاست. ماتیاس اسخونارتس، بازیگر بلژیکی فیلم از سال ۲۰۱۱ و با فیلم «سرسخت» (Bullhead) درخشش خود را آغاز کرد و در این فیلم نیز بار دیگر بازی خارق‌العاده‌ای از خود ارائه داده است.

اسخونارتس در این فیلم نقش یک زندانی در نوادا را بازی می‌کند که محل زندگی او در مجاورت بیابان و کوهستان‌های منطقه قرار دارد. او برای دوره بازپروری‌اش به مزرعه‌ای فرستاده شده که در آن زندانیان به آموزش موستانگ‌های وحشی مشغول می‌شوند. این فیلم از آن فیلم‌های پر از دیالوگ نیست و داستان پیچیده‌ای نیز ندارد، اما بن‌مایه شاعرانه آن به اندازه کافی هیجان انگیز و جذاب است و البته بازی کاملاً متعهدانه اسخونارتس نیز قدرت داستان را دوچندان می‌کند. حتی وقتی که شخصیت او ساکت و مودب است نیز می‌توان انرژی منفی موجود در حرکات او را که از فاجعه خبر می‌دهد درک کرد. این سبک بازی همواره یکی از نقاط قوت اسخونارتس بوده است. او می‌تواند نقش یک مرد حساس را بازی کند و همزمان شخصیتی شرور باشد.

۹. الیویا وایلد - «ویجیلانته»

الیویا وایلد یکی از آن بازیگرانی است که لیاقت بسیار بیشتر از آنچه که بدست آورده دارد. او هرازگاهی نقش مهمی در فیلم‌های مستقل بازی می‌کند و کارنامه هنری قابل توجهی نیز دارد، اما نقش‌هایش عمدتاً مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند. امسال، اما به لطف تحسین منتقدان، وایلد به خاطر اولین تجربه کارگردانی خود در فیلم کمدی «خرخوان» (Booksmart) مورد توجه قرار گرفته، اما همه بازی خارق‌العاده‌اش در فیلم «ویجیلانته» (A Vigilante) را نادیده گرفته‌اند. از عنوان فیلم شاید چنین بربیاید که باید انتظار چیزی شبیه «تله مرگ» (Death Wish) را داشته باشید، اما «ویجیلانته» فیلم متفاوتی است که ممکن است برخی را ناامید سازد، زیرا آن فیلم انتقامی که به نظر می‌رسد نیست.

تُن و گام بندی فیلم نیز مناسب همه نبوده و به خاطر ماجرای داستان، تماشای آن ممکن است دردناک باشد. الیویا وایلد در این فیلم نقش زنی را بازی می‌کند که از لحاظ جسمی و روحی تحت شکنجه قرار می‌گیرد. او یک گرگ تنهاست که به زنان قربانی تجاوز کمک کرده که با زور از دست شکنجه‌گران خود فرار کرده و در مقابل نیز هیچ چیز عایدش نمی‌شود. بازی وایلد در این نقش بسیار تاثیرگذار است. شخصیت او همواره با حملات وحشت مواجه شده و وایلد نیز به شکلی حیرت انگیز بین احساسات شخصیت خود تعادل برقرار می‌کند.

۸. مدس میکلسن - «شمالگان»

جو پنا با کانالی مختص موسیقی و فیلم کوتاه در یوتیوب برای خود نامی دست و پا کرد. او همچنین آگهی‌های تبلیغاتی کوتاهی نیز ساخته و برای اولین فیلم بلند خود نیز بهترین بازیگر ممکن را انتخاب کرد. فیلم‌هایی که در مورد نجات از شرایط سخت هستند می‌توانند بهترین عرصه برای بازیگران به منظور نمایش دادن استعداد‌های خود باشند، کاری که پیش از این توسط تام هنکس، جیمز فرانکو، لیام نیسن، رابرت ردفورد و بسیاری دیگر انجام شده است.

اکنون مدس میکلسن این فرصت را یافته که تمام بار فیلم «شمالگان» (Arctic) را روی شانه‌های خود با کاریزمایی دوست داشتنی به دوش بکشد و تنش بی‌محابای ناشی از رنج، عذاب و درماندگی شخصیتش را به تصویر بکشد. کسانی که به دنبال یک روایت توصیفی هستند هیچ فلش‌بک به زندگی گذشته، عکس‌های خانوادگی یا مونولوگ خاصی در مورد عواقب سقوط هواپیمایی که میکلسن قربانی آن است نخواهند دید، اما تغییرات چهره میکلسن بسیار بهتر و رساتر از هر مونولوگی سخن می‌گوید. او امیدش را از دست می‌دهد، آن را باز می‌یابد و تمام توانش را به کار می‌گیرد. فیلم «شمالگان» مولفه‌های تاثیرگذار دیگری مانند فیلمبرداری و فضای فیلم را نیز دارد، اما چیزی که این فیلم را به یادماندنی می‎‌سازد بدون شک بازی کنترلی میکلسن است.

۷. ایزابلا هوپرت - «گرتا»

شاید فیلم بزرگی نباشد، اما «گرتا» (Greta) برای علاقمندان به فیلم‌های تریلر تعقیبی دهه ۹۰ هیجان‌انگیز خواهد بود. این فیلم خیلی به مکان‌های غیرقابل پیش بینی نمی‌رود و در برخی صحنه‌ها نیز چندان راضی کننده نیست، اما در کل می‌توان آن را فیلمی جذاب دانست. دلیل عمده جذابیت این فیلم بازی تحسین برانگیز ایزابل هوپرت، بازیگر افسانه‌ای فرانسوی است که به گفته خودش تاکنون نقش یک سایکوپات را بازی نکرده بود.

در سکانسی که گرتا سرنگی مرگبار را در گردن مردی که تسلیم شیطان شده فرو می‌کند، هوپرت اولین کاری که به ذهنش خطور می‌کند را به صورت فی‌البداهه انجام می‌دهد: رقصیدن. همین حرکات هستند که باعث شده بازی او غیرقابل پیش‌بینی و بسیار لذت بخش باشد. جای تعجب ندارد که استودیو سازنده تصمیم گرفت سکانس رستوران را به عنوان اولین کلیپ تبلیغاتی فیلم منتشر سازد.

۶. الیزابت ماس - «بوی او»

تماشای این فیلم برای همه آسان نیست و شاید برای برخی خسته کننده باشد. مهم نیست در پایان چه فکری در مورد این فیلم می‌کنید، اما همه در مورد یک موضوع با هم توافق خواهند داشت: درخشش الیزابت ماس در فیلم. در سه بخش اول فیلم شاید به این نتیجه برسید با شخصیت‌هایی روبرو هستید که هیچ ایده‌ای نسبت به آن‌ها ندارید. این موضوع ارتباط برقرار کردن با فیلم و داستان را دشوار می‌سازد.

اما بازی ماس چنان قدرتی دارد که نمی‌توانید چشمتان را از او بردارید و بازی طبیعی و تاثیرگذارش توجه شما را به خود جلب می‌کند. بازی ماس در این فیلم قابل توجه بوده و یکی از آن نقش‌آفرینی‌هایی است که تاکنون از او ندیده‌ایم. بازی او در فیلم «ما» (Us) را نیز نباید نادیده گرفت که در مدت کوتاه حضورش در داستان توجه همه را به خود جلب می‌کند.

۵. آنر سوینتن برن - «یادگاری»

فیلم «یادگاری» (The Souvenir) به کارگردانی جوانا هاگ یک فیلم رویایی و جاه‌طلبانه است که فرصتی را برای درخشش در اختیار آنر سوینتن برن قرار می‌دهد. داستان فیلم در اوایل دهه ۸۰ روایت شده و برن نقش یک دانشجوی جوان فیلمسازی به نام جولی را بازی می‌کند که شیفته مردی می‌شود که از لحاظ شخصیتی کاملاً متفاوت از اوست و در حالی که او خبر ندارد در واقع یک معتاد به هروئین است.

برن دختر تیلدا سوینتن است که در این فیلم نقش مادر متمول آنر را بازی می‌کند. این فیلم اولین بازی سوینتن کوچک در نقش اول داستان است که می‌توان آن را بهترین نقش‌آفرینی او نیز دانست. زیبایی بازی او در لحظه‌های سکوت و بدون دیالوگش نهفته است و شخصیت خود در داستان را با مهارت و به روشی صادقانه و قابل باور خلق می‌کند. فیلم اجازه می‌دهد که اتفاقات ماجرا با برداشت‌های بلند پیش بروند تا زمانی که مخاطب همراه با جولی نفس می‌کشد و برن نیز به خوبی عناصر احساسی حیاتی شخصیتش را پیدا می‌کند. جولی آسیب‌پذیری‌های خاص خودش را داشته و از عدم اطمینان رنج می‌برد و برن نیز به خوبی و تماماً این جنبه‎‌های شخصیت خود را درک کرده است. قسمت دوم این فیلم نیز در راه است و بار دیگر می‌توانیم شاهد یک بازی خیره کننده دیگر از برن باشیم.

۴. لوپیتا نیونگو - «ما»

«ما» (Us) به عنوان یکی از محبوب‌ترین و مورد انتظارترین فیلم‌های امسال بار دیگر مهارت‌های کارگردانی و داسان پردازی جوردن پیل و قدرت او در خلق فضای دلهره آور را به تصویر کشید. او بار دیگر بخش زیادی از داستان شخصیت‌هایش را خودش می‌نویسد. اگر چه همه بازیگران فیلم بازی‌های قابل توجهی از خود ارائه می‌دهند، اما این لوپیتا نیونگو است که فیلم را می‌دزدد و ما را به یاد بازی‌های خارق‌العاده تاریخ سینما در نقش دو شخصیت متفاوت با استفاده از یک بازیگر می‌اندازد.

بازی نیونگو در این فیلم را باید یک کلاس بازیگری مجانی دانست که نباید از دست داد. او در این فیلم بیش از هر چیز دیگری با چشمانش بازی می‌کند و چه چشم‌های حیرت انگیزی. او در این فیلم نقش یک مادر ظاهراً ساده و معمولی به نام آدلاید و همزاد شیطان صفتش، رِد، را بازی می‌کند. او هر دو نقش خود را به خوبی ایفا می‌کند که می‌توان آن را بهترین نقش‌آفرینی این بازیگر بااستعداد تاکنون دانست که به خوبی توانسته انرژی، غم و ترس را به شخصیت خود در فیلم بیاورد. او در هر صحنه‌ای که بازی می‌کند و در قالب هر شخصیتی که هست، فیلم را از آنِ خود می‌سازد.

۳. جولین مور - «گلوریا بل»

وقتی که به سراغ بازسازی یک فیلم می‌روید و می‌خواهید به شکل برداشت به برداشت آن را بازسازی کرده و به یک فیلم بزرگ تبدیل کنید، ساخت فیلمی به تاثیرگذاری فیلم اول نه تنها دشوار است بلکه برای شخصیت نقش اول داستان نیز بسیار سخت است که آن شخصیت را طوری بازی کند که تازگی داشته باشد. اما جولین مور در فیلم «گلوریا بل» (Gloria Bell) دقیقاً همین کار را کرده است.

این بازسازی به خوبی فیلم اصلی با عنوان «گلوریا» به کارگردانی سباستین للیو و بازی پائولینا گارسیا بود و بخش قابل توجهی از موفقیت فیلم مرهون بازی خارق‌العاده جولین مور است. او در نقش اول داستان چنان آسیب‌پذیر، دوست داشتنی و همزمان قدرتمند است که هیچگاه از تماشای شخصیت او خسته نمی‌شوید. در واقع هر بار انتظار بیشتر و بیشتری از او دارید. بدون شک اگر این فیلم اوایل سال میلادی کنونی منتشر نمی‌شد، جولین مور شانس بیشتری برای مورد تحسین قرار گرفتن توسط منتقدان داشته و شانس بیشتری در فصل جوایز سینمایی نیز داشت.

۲. تارون اگرتون و جیمی بل - «راکت‌من»

بعد از فیلم موفق «راپسودی بوهمیایی» (Bohemian Rhapsody)، باید خوشحال باشیم که فیلم «راکت‌من» (Rocketman) نیز عدالت را در حق شخصیت، میراث و موسیقی التون جان انجام داد. این فیلم از جنبه تاریک زندگی این موسیقیدان دور نمی‌شود و گاهی اوقات ریسک‌هایی نیز انجام می‌دهد. تبدیل فیلم به یک جعبه موسیقی نیز ایده جالبی بوده، اما برای اینکه همه چیز خوب باشد به بازیگر مناسب نیاز دارید و تارون اگرتون نیز همان بازیگر مناسب برای این نقش است.

او انرژی و جذابیت خاصی به نقش خود می‌دهد که در سکانس‌های پرجنب و جوش فیلم شاد و فریبنده و در سکانس‌های دراماتیک شکننده قلب‌هاست. از همه مهم‌تر اینکه او خود تمام آهنگ‌های موجود در فیلم را خوانده و وقتی نتیجه را می‌بینید متوجه می‌شوید که چنین استراتژی بسیار موثر و مهم است. او از اعماق قلبش آواز می‌خواند و آهنگش را حس می‌کند، چیزی که معنای آن‌ها در داستان است. وقتی از اگرتون صحبت می‌کنیم نباید جیمی بل را فراموش کنیم. جنبه دوستی و مشارکت خلاقانه بین شخصیت برنی تاوپین و التون جان به احتمال فراوان بهترین بخش از فیلم است و بل نیز به همان خوبی تارون در نقش برنی فرو رفته است.

۱. آنتونیو باندراس - «درد و شکوه»

سال ۲۰۱۹ پدرو آلمودوار با یک فیلم بسیار شخصی و هوشمندانه به نام «درد و شکوه» (Pain and Glory) بازگشت. این فیلم که هوشمندانه نوشته شده و از لحاظ فضای داستانی بسیار قوی ساخته شده در مورد پیری، مرگ، اضطراب، افسردگی، اعتیاد، فیلمسازی، کودکی، مادر بودن، افتخار و از همه بیشتر، درد است. این فیلم که به تاثیرگذارترین شکل ممکن با افشاگری‌های غافلگیر کننده، لحظات احساسی و حتی سکانس‌های زیبای انیمیشن ساخته شده نشان می‌دهد که آلمودوار هنوز هم یکی از بهترین کارگردانان جهان است. گاهی اوقات گفته می‌شود که یک بازیگر برای ایفای یک نقش خاص به دنیا آمده و این موضوع کاملاً در مورد آنتونیو باندراس در این فیلم صدق می‌کند.

او در این فیلم نقش سالوادور مالو را بازی می‌کند، یک فیلمسازی کهنه کار اسپانیایی که از درد عضلانی، درد مفاصل، وزوز گوش، اعتیاد و بسیاری مشکلات دیگر رنج می‌برد. باندراس همکاری‌های متعددی با آلمودوار داشته، اما به سختی می‌توان نقشی را پیدا کرد که چنین عمیق و غنی نوشته شده و او با مهارت تمام به شکل کامل آن را به تصویر بکشد. در بازی باندراس می‌توان ریزترین و جزئی‌ترین نمود‌های درد و رنج فیزیکی و روانی شخصیت اصلی داستان را دید و حس کرد. 

۲۰ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۵۷ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مجید غلامرضایی